11 Jun
11Jun

آنگاه که هجوم آدرنالین مغزم را درهم می کوبد ،با غباری در گلو تنها حسرت می خورم ، از تکرار صدای کرِ کننده همسرم که گوشم را می آزارد ، به دور خود شناورم و از تاریکی گذشته که زندگی ام را در برگرفته ،متنفرم و نفرین می فرستم به سیاهی کلماتی که قلب دیوانه ام را از چاقو بیشتر درانیده است .از زمین تاول زده افکارم بیزارم ، آن گاه که در این گرداب در حال غرق شدن هستم .نمی دانم چرا گروگان این حس بی نام و نشان هستم ؟!. در جهنمی رها شده ام  با نبرد ترس با ترس که هر دم به بیهودگی سوقم می دهد. در خلأ خاموشی زندگی کاری جز خوشه چین  انبوه تنهایی  ندارم. آری همه چیز را به جز غرورم از دست داده ام، دیگر روز که خورشید زندگی رنگ خون در آماس آسمانش به خود می گیرد و ترس همچون پیچک های کوچکی در وجودم رشد می کند و لطافت زنانگی ایم دیگر بار یارای آن را ندارد تصمیم به پایان سکوت علیه تکرار ترس می گیریم . به دور از دوزخ حضور دیگران روی خود می پاشم هر آنچه را که درون آن ، پیت بود . نجوای دوست درونی ام که سال های سال است با من است ، می گوید نترس مرگ هم قلب دارد چرا که مرگ زندگی کردن است  نه پایان زندگی . ناگه آخرین نگاهم می لرزد به حلقه که روی کاغذ قرار داشت. آه که چه لذت سرکشی را به من بخشیده بود جملات نامه ام. کبریت بی خطر روشن می کند تن گر گرفته ام را، و من گم می شوم در رقص تازیانه وار شعله های آتش . آی این منم آن دخترک ناز ایلامی.

خودکشی:یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی است که برای رفع مسئله ای شخصی و رها شدن از درد صورت می گیرد و برای منطقی نشان دادن کارشان معناهای متفاوتی را به آن نسبت می دهند. برای مثال خودکشی را راهی برای انتقال روح از این جهان به جهان دیگر می دانند، یا آنرا را برای انتقام گیری و یا تسویه حساب با دیگران و ایجاد احساس گناه و تغییر نظر دیگران نسبت به خود قلمداد می کنند. در این بین فروید اولین کسی بود که از دیدی روانکاوانه خودکشی را بررسی کرد.او خودکشی را نوعی خشم فرو خورده می دانست که مجال بروز نداشته است و آنها را گروهی از بیماران روانی  میدانست که غریزه عشقشان خنثی شده و غریزه مرگ با آزادی عمل زیادی وارد صحنه شده است.

علایم پیش از خودکشی:اشتغال ذهنی نوجوان به مسئله مرگ، تهدید به خودکشی، عادت به استفاده از مواد مخدر و الکل، اقدام قبلی به خود کشی، ناامیدی، افسردگی، پرخاشگری، احساس گناه، انزوانی اجتماعی، سوزاندن و بریدن اعضای بدن، علاقه نداشتن به شرکت در فعالیت های مورد علاقه، تغییر در عادت غذایی و خواب را می توان از نشانه های قبل از خودکشی داشت. اگرچه جستجوی برای یافتن تغییرات روانی مرتبط تاریخ طولانی دارد اما دورکین که از صاحب نظران در این زمینه است خودکشی را اینگونه تقسیم می کند:

الف. خودکشی خودخواهانه را کم شدن میزان همبستگی می داند و حاصل آن احساس تنهایی و درون گرایی و اختلالات روانی است.

ب. خودکشی دیگر خواهانه را به آمیختگی در اهداف جامعه می داند مانند شهادت طلبی.

ج. خودکشی ناشی از بی هنجاری را از بی سازمانی اجتماعی می داند که از دوران رکود اقتصادی و به هم ریختگی نظام طبقاتی مانند تزلزل خرد به موقعیت های پایین تر و یا ناشی از بین رفتن شوق زندگی است.

د. خودکشی تقدیر گرایانه یا جبری ناشی از حساسیتی است که نمی تواند محیط را تغییر یا تحت تأثیر قرار دهد مثل فرد زندانی که تحمل حبس را ندارد و خودکشی می کند.

برخی از تحقیقات در ایران نشان دهنده اینست که اکثر نمونه ها عوامل خانگی را بارزترین علت خودکشی می دانند و پس از آن مسایل روانی علت بسیاری از خودکشی ها عنوان شده است. باید توجه داشت تقلید، کاهش وحدت اجتماعی، باورهای دینی و فرهنگی، عدم استقلال اجتماعی، داشتن احساسات منفی، مشکلات اقتصادی، نابرابری  جنسیتی و اجتماعی و عدم توانایی حل مشکلات را می توان از مهمترین عوامل خودکشی افراد دانست.

نتایج مطالعات انجام شده تا کنون نشان می دهد 95 درصد  افرادی که خودکشی می کنند دچار نوعی بیماری روانی هستند. که 80 درصد آن را بیماران روانی و افرادی که افسردگی و احساس ناامیدی و درماندگی دارند تشکیل می دهد و 10 درصد را اسکیزوفرنی( روان گسیختگی ) و 5 درصد دومانست (خردسودگی یا زوال عقل )و دلیریوم (روان آشفتگی ، عدم هوشیاری )به خود اختصاصی می دهند. می توان دریافت که خودکشی در بین مردان بیشتر از زنان، میان افراد ضعیف و ناتوان بیشتراز اقشار مرفه می باشند. همچنین متاهلان کمتراز مجردها و جوانان کمتراز بزرگسالان خودکشی می کنند.

بنابر گزارش سازمان جهانی بهداشت آخرین آمار تعداد کل قربانیان خودکشی در سال 2017 در جهان یک میلیون و هفتاد هزار و دو هزار و نود چهار نفر است. خودکشی در ایران پدیده ای روبه رشد است اگرچه آمار آن از کشورهای اروپایی کمتر است ولی در میان کشورهای اسلامی جایگاه سومی را از نظر رواج خودکشی داراست. روزانه بیشتراز 13 نفر در ایران خودکشی می کنند که سن بیشترشان بین  15 تا 35 سال است. در این بین 51 درصد حلقه آویز، 18 درصد مسمومیت با سم و 9 درصد سوختگی است. اگرچه میزان خودکشی در کشور بحرانی نیست ولی خودکشی در ایلام شرایط بحرانی را رد کرده است. این استان طی 10 سال اخیر بیشترین بازه را به خود اختصاص داده است تا جائیکه از یک میلیون و پانصد هزار نفر مراجعه کننده به اورژانس حدود 2/9 درصد آن مربوط به خودکشی است که نسبت به شاخص کشوری سه برابر بیشتر است. از سال 95 تا 96 در کردستان ایران 211 مورد خودکشی داشتیم که متاسفانه این میزان هر روز بیشتر می شود. ایلام رتبه اول خود سوزی در جهان و رتبه اول خودکشی را در کشور دارد، این استان از نظر موقعیت جغرافیایی به شدت منزوی است و جزء کم برخوردارترین استان های کشور محسوب می شود. بالاترین میزان خودکشی در این استان را شهرستان ایوان و دره شهر دارند و پایین ترین میزان هم به دهلران و مهران ختم می شود و میانگین سنی این افراد 25 سال است، افرادی که مبادرت به خودکشی می کنند 23 بار مستعد اقدام دوباره هستند. اختلاف آماری فراوانی در ایلام با کل کشور وجود دارد که ناشی از متفاوت بودن نوع خودکشی آنان است. باید توجه داشت که یکی از عوامل خودکشی کم سوادی و بی سوادی است ولی درایلام  قشرهای تحصیل کرده در مقاطع مختلف حتی کارشناسی ارشد و پزشکی را هم در برگرفته است. در کل کشور در روستاها کمتراز شهرها خودکشی روی می دهد ولی آمار در ایلام چیز دیگری را نشان می دهد که از مهمترین عوامل آن اختلافات خانوادگی و بیکاری است.    متوفیان خودکشی در کشور را 70  درصد مردان و 30 درصد را زنان  تشکیل می دهند. هر چند که در ایلام به دلیل ازدواج های تحمیلی و دلایل ناموسی و مردسالاری این آمار متفاوت است.

با توجه به اینکه کردستان در حال گذر از سنت به مدرنیته  است و مدرنیسم بخشی از آن را فراگرفته است. اگرچه ساختار سنتی در بخشهایی از آن هنوز بصورت پراکنده وجود دارد. مسایلی مانند مرد سالاری و نوع بینشی که نسبت به جنسیت زن وجود دارد باعث نارضایتی در تارنمای تاریخی زنان در جامعه کردستان شده است و عرصه را برای خودباوری آنان تنگ کرده است و زنان به مرور منزوی شده و قدرت استقلالشان را خشک کرده و مخالفت با کار زنان در بیرون از منزل و محدودیت و سرکوب زنان حتی در قشر مدرن آن هنوز پا برجاست که حاصلی جز روزمرگی و افسردگی شدید برای زنان درپی ندارد. جامعه سنتی حق و حقوق زنان را نادیده می گیرد و عدم وجود قوانینی که از زنان آسیب دیده حمایت کند موجب شده زنان به بن بست برسند و به تنهایی توانایی انجام این تغییرات را ندارند و احساس ناامیدی و درماندگی برآنها غلبه می کند و آخر سرراهی جز نابودی خود نمی یابند اگرچه این راه جزء زجرآورترین و دردناکترین راههای فرار از زندگی می باشد. برای پایان این مرثیه ادامه دار باید خودکشی در کردستان در اولویت واکاویها و چاره اندیشی های سریع اجتماعی قرار گیرد. تا با یکسری اقدامات پیشگیرانه نرخ خودکشی و بالاخص خودسوزی را پایین بیاوریم و با مهیا کردن شرایط اجتماعی آموزش اعضای خانواده می توان حقوق زنان را به رسمیت بشناسیم و از تبعیض جنسیتی ، قوانین مرد سالارانه ، چند همسری و خشونت علیه زنان با تبیین قوانینی از این آسیب های اجتماعی جلوگیری کرد.

Comments
* The email will not be published on the website.
I BUILT MY SITE FOR FREE USING