اگرچه تصویر کار کودک ناشی از فقر است ، ولی تنها عامل آن نیست . کار کودک یکی از معضلات و آسیب های جدی اجتماع است که همواره در حال بازتولید خود است و چرخه را برای پیدایش پدیده بزهکاری اطفال کارگر فراهم می سازد. کار کودک معلول عوامل گوناگون و درهم تنیده شده اقتصادی اجتماعی و حقوقی است و بررسی عوامل موثر در بروز این پدیده راهکارهای مقابله ای خاصی را می طلبد. لذا در نخستین گام به تعریف آن می پردازیم.
چهار مشخصه سازمان بهداشت جهانی (WHO) در تعریف کودکان خیابانی (1993) :
1- کودکانی که تماس با خانواده های خود را حفظ می کنند ولی به علت فقر ، پر جمعیت بودن ، سوء استفاده های جنسی و جسمی در خانواده هایشان بعضی شبها و بیشتر ساعات روز را در خیابان ها سپری می کنند.
2- کودکانی که از خانواده هایشان جدا می افتند و موقتی در مائمنی مانند خانه های متروکه ، پناهگاه ها ، سر پناه ها ، یا سایر خانه ها و یا از منزل دوستی به منزل دوست دیگر می روند.
3- کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری می شوند اما قبلا در وضعیت بی خانمان به سر برده اند و در معرض خطر بازگشت به همان وضعیت هستند.
4- کودکانی که در خیابان زندگی می کنند و اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه می باشد.
یونیسف در سال 2003 در تعریف خود کودکان کار را در دو گروه تقسیم کرد:
الف: کودکان در خیابان (کودکان کار): این گروه شاغل در خیابان که از خانواده های کم درآمد و پر جمعیت هستند و علت بودن انان که در خیابان تنها فقر است. در این گروه احساس تعلق به خانواده وجود دارد، اما میزان این ارتباط متفاوت است و ممکن است چندین بار در سال باشد . برخی از این کودکان به خیابان می روند هر چند احتمال درگیر شدن با رفتارهای خلاف قانون از بین نمی رود ، اما رفتار مجرمانه ی محدودی دارند.
ب: کودکان خیابانی : این گروه قشر کوچکتری را تشکیل می دهند ، اما مشکلات عدیده ی دارند.در این گروه خیابان به منزله ی خانه آنان است که در اوج بی سرپناهی و بی غذایی به سر می برند و دیگر افراد خیابانی برای آنان حکم خانواده را پیدا می کند.در کل با مدرسه بیگانه اند و ممکن است در شرایط نا امن قربانی آزار جسمی و جنسی شوند و بسیاری از آنها مورد سوء استفاده گروه های غیر قانونی و بدهکاری قرار می گیرند که در قاچاق و توزیع مواد مخدر ، دزدی ، پرونوگرافی و تجارت جنسی از آنها استفاده می شود.
بررسی نقش فرهنگ در پیدایش معضل کودکان کار در جوامع در حال توسعه و توسعه یافته بیانگر اینست که در جوامع در حال توسعه عامل فرهنگ نقش ثانویه در بوجود آمدن پدیده کودکان خیابانی را داراست و فقر عامل اصلی برای ورود کودکان به خیابان و طرد آنان از سوی خانواده هایشان به شمار می رود. در جوامع توسعه یافته والدین کودکان خیابانی دو برابر بیشتر از والدین سایر گروه ها خانه را ترک می کنند و این نشاندهنده این مطلب می باشد که عامل فرهنگی نقش پررنگتری را در به وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی در این جوامع به عهده دارد .
می توان اینگونه برداشت کرد که زمانیکه تماس های انحرافی بیشتر از تماس های غیر انحرافی افراد شود جرایم و بزهکاریها از طریق انتقال فرهنگی در گروه های اجتماعی رخ می دهد.یعنی افراد به همان شیوه که می آموزند از قوانین تبعیت می کنند و این آموزه ها می تواند به کج رفتاری آنها نیز منتهی شود.عوامل خیابانی شدن کودکان نقش مهمی در یادگیری اجتماعی آنان ایفا می کند. عواملی که در بروز و تقویت بزهکاری کودکان کار موثر است :
عوامل اقتصادی ( فقر ، بیکاری، بی عدالتی ، فاصله زیاد طبقاتی و مشاغل کم در آمد پدران )
عوامل اجتماعی ( بلایای طبیعی،ازدیاد جمعیت،ساختار جمعیتی،مهاجرت از روستا به شهر ها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگتر،فرار از خانه )
عوامل خانوادگی ( خانواده پرتنش،خانواده پر جمعیت ، فوت یا جدایی والدین ، اعتیاد اعضای خانواده ،سابقه بزهکاری والدین ،و وجود ناپدری یا نامادری )
عوامل دولتی ( نبود نظارت های دفاع از حقوق کودکان،تسهیل راه اندازی و افزایش دخالت گیری سازمان های مردم نهاد ، نبود مرکز درمان کودکان معتاد ، دست اندازی در گرفتن شناسنامه که برابر با هویت آنان است ).
آسیب های این کودکان در صورت عدم پیشگیری یا توانمند سازی اصولی به مراتب بیشتر از سایر آسیب های اجتماعی است چرا که آنان با مشکلات عدیده ای دست و پنچه نرم می کنند و در محیط های آسیب زا مشغول به کار هستند یا زندگی می کنند و در معرض بیماری های ویروسی چون هپاتیت و ایدز نیز بهره کشی ، تجاوز جنسی ، اعتیاد و غیره قرار دارند اکثر آنان یا تحصیلاتی ندارند یا کم تحصیل هستند و هیچ تعلق خاطری به جامعه احساس نمی کنند و گاه به سمت وندالیسم (تخریب گرایی)پیش می روند.
براساس آمار تحقیق سازمان بهزیستی و دانشگاه علوم بهزیستی در سال 92 دز تهران 62 درصد کودکان در اشتغال ایرانی و 38 درصد غیر ایرانی بوده اند که بعضا افغانی و پاکستانی هستند. 34درصد کودکان خیابانی در حال تحصیلند و 4 درصد ترک تحصیل کرده اند. 24 درصد اصلا به مدرسه نرفته اند و کمتر از 2 درصد سن ورود به مدرسه را دارند و بنابه گفته شورای عالی رفاه در ابتدای سر کار آمدن دولت تدبیر و امید اعلام شد که 170 هزار نفر در مقطع ابتدایی بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد که بیشترین تعداد را دختران تشکیل می دهند و فقر تنها عامل آن نبوده و در میان دلایل بازماندگی تحصیل میتوان به معلولیت ، دوری از مدرسه ، عدم علاقه کودک به مدرسه ، کوچ نشینی و غیره اشاره کرد.
تعداد کودکان مشغول به کار جهان 270 میلیون نفر است . کودکان کار 167 میلیون نفر است بیشترین تعداد کودکان کار در گروه سنی 5 تا 14 سال می باشد که 144 میلیون نفر است که جزو گروه هدف برای مبارزه با کار کودکان می باشند چرا که این بازه ی سنی بیشترین امکان به برده کشیده شدن را دارا می باشد .
باید توجه داشت کنش متقابل تاثیر گذار شهروندان بر روی کودکان به امنیت آنان برمی گردد.کودکان کار به دلیل ترس از نیروی انتظامی 110 ،بهزیستی 123، و شهرداری 137 مجبور هستند به فضاهایی بروند که نظارت کمی بر آنها اعمال می شود و این فضاها و محلات حاشیه شهری پاتوق معتادین و افراد خلافکار نیز هست و این رابطه معنادار بین تاثیر کالبد مناسب شهری و کودکان وجود دارد که در احساس تعلق و هویت پذیری آنان از محله های بدنام شکل میگیرد. دلیل زیاد شدن محلات فقر نشین در کشور ناشی از رویکرد خود جامعه است . وضعیت هویتی این کودکان اسف بار است 50 درصد شناسنامه دارند، 20 درصد فاقد شناسنامه هستند ،15 درصد کارت اقامت و 10 درصد نیز پاسپورت دارند.بررسی ها در نوع کار کودکان در ایران نشان می دهد که دست فروشی با 40 درصد بیشترین فراوانی را از کل آمار به خود اختصاص داده است. همچنین فال فروشی با 9 درصد،کارگری 16 درصد، زباله گردی 8 درصد و تکدی گری 6 درصد سایر کار کودکان را تشکیل می دهند.
در بعضی از شهرها مانند زاهدان ، اصفهان ، کرمان ، کرج ،یزد ، شیراز کارگری و شهرهای کرمانشاه ، کردستان ، مشهد ، قم ، ورامین، قزوین و اهواز دست فروش هستند همچنین شهرهای تهران ، قرجک ، بندر عباس ، شیراز فال فروشی و وزن کشی می کنند. اینکه چرا هر شهر ، نوع خاصی از کار کودکان رادر برمی گیرد جای سوال است .ارتباط مستقیمی بین شغل رسمی پدر و مادر با کار کودک وجود دارد ، مثلا پدری که به خیاطی مشغول است کودکش دست فروش می شود. کودکانی که از جانب پدرشان حمایت نمی شوند مثل معتادین یا رها شده ها و افراد زندانی که 60 درصد دارای فرزند هستند بیشتر به شغل های کارگری ، دست فروشی و فال فروشی مشغول هستند و در آخر باید اعتراف کرد که سن تن فروشی دختران به زیر 15 سال کاهش یافته است . باید گونه شناسی ظریف تری از کودکان را ارائه کرد و مطالعات بیشتری بر فرهنگ محلات فقر نشین انجام داد و نگرشی اساسی نسبت به موضوع شکل گیری محلات فقر نشین را نباید فراموش کرد . موضوع اول فلاکت انگاری که به ارزش گذاریها و برچسب ها باز می گردد و دیگری نگرش جهانی شدن است که در شکل گیری محلات فقر نشین امری کاملا عادی است این موضوع با موضوعات کلان شهرها گره خورده و مسئله برخورد با این افراد در صورت ناصحیح بودن منجر به مشکلات بیشتری خواهد شد ؛ به عبارتی به جای برخورد باید آنها را سامان داد چرا که به دلیل ناکارآمدی برنامه ریزی های شهری و توسعه بوجود آمده است.
قشرهای محروم به خاطر برنامه های نوسازی شهری و توسعه متحمل خسارت شده اند که دولت باید در سطوح کلان خود برنامه هایی بگنجاند تا از زدودن فقر از حاشیه نشین ها و کم کردن فاصله طبقاتی تاثیرگذار باشد. لذا در این خصوص پیشنهاد های قابل تأملی داریم :
1- ایجاد اشتغال برای حداقل یکی از اعضای خانواده های فقیر جهت پیشگیری از احتیاج خانواده به درآمد کودک چرا که اکثر مهاجرت ها به خاطر موقعیت شغلی بوجود می آید.
2- اصلاح نگاه مدیران مبتنی بر عدالت اجتماعی و افزایش پایگاه های مددکاری و کارشناسی در مناطق آسیب زا .
3- آموزش کتاب حقوق کودکان در مقاطع مختلف تحصیلی و استفاده از تجربیات آژانس های بین المللی کودکان خیابانی در خصوص شیوه های پیشگیری بیماریها در قالب کارتون ها و فیلم های آموزشی و کتاب
4– ایجاد مراکز سازمان دهی کودکان در هر شهر بخصوص در مناطق آسیب پذیر و حاشیه نشین ها.
5- ارائه شناسنامه و هویت دهی به هر کودکی که در ایران به دنیا آمده باشد یا یکی از والدین او ایرانی باشد.
6- پذیرش قوانین فرزند خوانده گی طبق کنوانسیون حقوق کودک و امنیت دهی به کودکان در برخورد جدی تر نیروهای انتظامی و قوه قضائیه با باندهای فساد ، تبهکاری ، سرقت و مواد مخدر و حمایت قانونی از کودکانی که به دام این جرائم گرفتار شده اند.
7- اصلاح و تدوین قانون کار با حمایت جدی تر از کارگاه های خانوادگی و اقشار فرودست و منع به کارگیری کودکان در مشاغل سخت و زیان آور.
8- تسهیل راه اندازی و افزایش دخالت گری سازمان های مردم نهاد (NGO)و تقویت غیرمستقیم این سازمان ها
9- تدوین چتر حمایتی و رفاه اقتصادی ، اجتماعی خانواده در خصوص تحصیل اجباری و رایگان برای کودکان
10- حساس سازی نگاه جامعه به این نان آوران کوچک و آسیب های ناشی از آن که در دراز مدت به ایجاد همدلی و همکاری عمومی برای مقابله با این آسیب اجتماعی کمک خواهد کرد.
منابع