معماری سازمانی

«فهرست مطالب» 

عنوان    صفحه 

فصل اول    

بررسی معماری سازمانی    

1-1- تاريخچه معماری سازمانی    3

1-2- معماری سازمانی    4

1-3- مدل مفهومی سازمان    7

    1-3-1- جنبه های مختلف سازمان    7

    1-3-2- لايه های مختلف سازمان    9

1-4- مزايای معماری سازمانی    11

1-5- کاربردهای معماری سازمانی    14

1-6- اجزاء معماری سازمانی    16

1-7- عوامل موثر در تغييرات سازمانی    17

    1-7-1- تغييرات حوزه کسب و کار    17

    1-7-2- تغييرات فناوری    17

فصل دوم    

چارچوب های معماری سازمانی    

2-1- بررسی چارچوب های معماری سازمانی    20

2-2- چارچوب معماری سازمانی زکمن    21

2-3- چارچوب معماری سازمانی فدرال ((FEAF    22

2-4- چارچوب معماری سازمانی خزانه داری (TEAF)    24

2-5- چارچوب معماری C4ISR    26

2-6- چارچوب معماری وزارت دفاع (DoDAF)    28

فصل سوم    

بررسی چارچوب معماری سازمانی زکمن    30

3-1- اهميت چارچوب زکمن    30

3-2- بررسی چارچوب زکمن    32

3-3- بررسی سطرها و ستون ها در چارچوب زکمن    40

3-4- بررسي سلول هاي چارچوب زکمن    42

 









فصل اول

    

    بررسی معماری سازمانی







1-1- تاريخچه

به دنبال ظهور و گستـــرش كاربري سيستم هاي رايانه اي در دهه 1950 و 1960 به تدريج با گسترش و پيچيده شدن سيستم هاي مبتني بــر رايانه سازمانها دريافتند كه براي بهره گيري بهتر و دوختن قبايي مناسب از سيستم هاي اطلاعاتي به قواره اندامشان نيازمند برنامه ريزي و استفاده از روشهاي مدون و استاندارد توسعه سيستم ها هستند. لذا بحث متدولوژي هاي توسعه سيستم هاي اطلاعاتي مطرح شد. به مــرور زمان با گسترش و پيچيده تر شدن سيستم هاي اطلاعاتي در سازمانها نياز به رويكردي جامع نگر در طراحي سيستم ها احســــاس شد از اين رو متدولوژي هاي سازمان نگر پابه عرصه وجود نهادند. متدولوژي هــايي كه براي توسعه سيستم ها وراي نيازمنديهاي بخشي اهداف و نيازمنديهاي سطح بالاي سازمان يعني اهداف و استــراتژي هاي كلان سازماني را نيز در نظر مي گرفتند.


تقريباً در اوايل دهه 1990 ميلادي با گسترش و رشد كاربري فنـــاوري اطلاعات به ويژه با فراگير شدن اينترنت سازمانهاي خصوصي و دولتي در كشورهــــاي پيشرفته به ويژه در آمريكا به ناگاه خود را با طيف وسيعي از كاربردهاي فناوري اطلاعات و پارادايم هاي جديدي از فعاليتهاي مبتني بر فناوري اطلاعات مواجه ديدند. ظهور و متداول شدن واژگاني جديد همچون دولت الكترونيك, خدمات الكترونيك, كسب و كار الكترونيك و... همگي فشارها و فرصتهاي تكنولوژيك اقتصادي و اجتماعي شديدي برگرده سازمانها و نهادها وارد مي آورد تا به سوي به كارگيري اين فناوريهاي نوين بشتابند. از طرفي به كارگيري اين فناوريها مستلزم سرمايه گذاري هنگفتي در اين زمينه بود كه انجام آنها توجيهات اقتصادي و تكنولوژيك كافي و برنامه هاي راهبردي را مي طلبيد. ضمن اينكه مسائلي نيز از قبيل سيستم ها و تجهيزات موروثي, عدم يكپارچگي ميان منابع موجود فناوري اطلاعات سازمانها, تفاوت و ناسازگاري ميان بستـــرهاي تكنولوژيك سيستم هاي متعدد سازمانها و دهها مشكل ديگر گريبانگير سازمانهاي مذكور بود. اين امر به ويژه براي نهادهاي دولتي كه جهت تامين مالي خويش به منابع دولتي متكي بودند از اهميت خاصي برخوردار بود.                                                                                    .           

علاوه بر آن در سال 1996 قانوني در كنگره آمريكا به تصويب رسيد كه به قانون كلينگر - كوهن معروف شد و به موجب آن سازمانها و نهادهاي دولتي ملزم شدند معماري فناوري اطلاعات سازمان خود را تدوين كنند. 

مجموع عوامل مذكور اقدام جهت تنظيم و تدوين شاكله سازماني در زمينه فناوري اطلاعات را براي سازمانها به ويژه ارگانهاي دولتي دركشور ايالت متحده ايجاب مي كرد. 























1-2- معماری سازمانی


عبارت "معماری سازمانی" از دو کلمه "معماری" و "سازمان" تشکيل شده است كه لازم است كمي در رابطه با هر كدام توضيح داده شود. 


•    معماري

منظور از‎ "‎معماري‎" تعيين ساختار كلي سيستم و ‏روش‌هايي است كه اين ساختار را قادر‎ ‎به تامين ‏ويژگي‌هاي كليدي ‎‎سيستم مي‌نمايد.‏‎ اين ويژگي‌ها می توانند شامل ‏وظيفه‌مندي،كارآيي، مسايل و محدوديت‌هاي‎ ‎اقتصادي، نوع ‏فناوري و يا مصالح مورد ‏استفاده، وضوح طرح، قابليت ‏استفاده‌ی مجدد،‎ ‎قابليت تغيير در سيستم‌هاي بزرگ ‏‏(پويايي)، قابليت درك و جنبه هاي هنري باشند.‏‎

 در يك تعريف رسمي تر معماري عبارت است از ساختاري از اجزاء، روابط بين اجزاء، اصول و رهنمودهايي كه طراحي و رشد و تكامل ساختار را در هر زمان كنترل و مديريت مي نمايد. بنابراين معماري علاوه بر "وجوه ساختاري" ، در بردارنده "وجوه رفتاري" نيز هست. جان زكمن، خالق چارچوب معماري سازماني زكمن و اولين كسي كه اصطلاح معماري را در حوزه نرم افزار مطرح كرد، معماري را به اين شكل تعريف مي كند:

"معماري مجموعه اي از محصولات طراحي يا نمودارهاي توصيفي است كه براي تشريح يك موجوديت ايجاد و در طول حيات آن موجوديت نگهداري مي شود ."

يك معماري خوب بايد ويژگيهاي زير راداشته باشد:  

    قابل فهم باشد.

    مولفه هاي آن قابل استفاده مجدد باشند.

    موارد اصلي كاربري موجوديت را در برگيرد.

    نسبت به تغييرات انعطاف پذير باشد.

    واسطه اي بين زيرسيستمها را به نحوي تعريف كرده باشد تا زيرسيستمها كمترين وابستگي را به يكديگر داشته باشند.

سازمان

"سازمان" به‏‎ ‎هر گونه اجتماعی گفته می شود که از ساختار ها که‎ ‎مجموعه مشترکی از اهداف و يا اصول داشته باشند تشكيل شده است. در اين‎ ‎حالت، يک سازمان می تواند يک شرکت کامل, بخشی از شرکت، سازمان دولتی،‎ ‎اداره منفرد، يا يک شبکه از سازمانها با ‏فواصل جغرافيايی باشد که ‏توسط اهداف‎ ‎مشترکی به هم پيوند خورده اند. 

بنابراين يك سازمان :

    شامل افراد، اطلاعات، و فن آوري ها است.

    وظايف كاري را انجام مي دهد.

    داراي يك ساختار سازماني تعريف شده است كه معمولاً در جاهاي مختلف توزيع شده است.

    به رخدادهاي داخلي و خارجي پاسخ مي دهد.

    داراي يك استراتژي براي فعاليتهايش است.

    محصولات يا خدمات مشخصي را براي مشتريان يا مخاطبانش فراهم مي كند.

واژه سازمان به عنوان برگرداني از واژه Enterprise  يا Organization در نظر گرفته مي شود. استفاده ازكلمه  Enterpriseمعمولاًجامع تر از كلمه Organization است. در واقع Enterprise يك Organization است كه در آن گردش اطلاعات نقش اصلي را بازي مي كند. بنابراين ميتوان گفت  يك  Enterpriseعلاوه بر جنبه هاي ايستا به جنبه هاي پويا نيز توجه دارد.

"معماري سازماني"  مجموعه ايست از نقشه هاي فني، نمودارها، و مستنداتي كه به منظور تعريف ماموريتها، اطلاعات لازم جهت انجام ماموريتها، فناوري هاي مورد نياز جهت انجام ماموريتهاي فوق، وفرآيندهاي انتقالي لازم جهت راه اندازي فناوري هاي جديد در پاسخ به تغييرات ماموريتها، به كار گرفته مي شود. 

"معماري سازماني" شامل معماري وضع موجود، معماري وضع مطلوب، و يك طرح انتقالي است.         

"معماري وضع موجود" شامل مجموعه اي از توصيف هاست كه وضعيت فعلي سازمان را از لحاظ ماموريتها، فرأيندهاي كاري و زيرساخت هاي فناوري نشان مي دهد.

 "معماري وضع مطلوب" شامل مجموعه اي از توصيف هاست كه وضعيت آتي و مطلوب سازمان را نشان مي دهد. اين نوع معماری از راهبردها و طرح های بلند مدت سازمان ناشی می شود.

" طرح انتقالي" سندي است كه راهبرد و برنامه زماني لازم براي انتقال سازمان از وضع موجود به وضع مطلوب را نشان مي دهد.

"محصولات معماري سازماني"، خروجي هاي آن به حساب مي آيند. معماري سازماني فرآيندي است كه منجر به ارائه توصيفي كامل از "عناصر پايه" يك سازمان مي شود. به هر کدام از توصيف های فوق که معمولا از طرق مدلهاي متني يا گرافيكي ارائه مي شوند، يك "محصول" اطلاق مي شود. هر كدام از محصولات فوق توصيف كننده جنبه خاصي از معماري است. به همين ترتيب اصطلاح "ايجاد معماري سازماني" در واقع اشاره به ايجاد يا توليد محصولات معماري مي كند.

در يك دسته بندي كلي، محصولات معماري سازماني به دو گروه عمده قابل تقسيم هستند: محصولات ضروري و محصولات پشتيبان. محصولات ضروري به آن دسته از محصولات اطلاق مي شود كه حذف آنها ممكن نبوده و بدون آنها معماري كامل نخواهد بود. محصولات پشتيبان به آن دسته از محصولات اطلاق مي شود كه وجود آنها ضروري نبوده ولي به تشخيص معمار جهت روشن تر شدن برخي از جنبه هاي خاص معماري اقدام به توليد آنها مي شود. اين محصولات مي توانند كمك موثري در ارائه درك يا تصويري بهتر از معماري باشند.





1-3- مدل مفهومی سازمان

هر سازمان به منظور انجام يکسری ماموريتهای معين ايجاد می شود. درواقع کسانی که اقدام به ايجاد يک سازمان يا شرکت می کنند اهداف مشخصی داشته و بر همان اساس اقدام به تعريف ماموريتها، قوانين و روشها، ساختار سازمانی، نحوه توزيع جغرافيايی مکانها وغيره می نمايند . موارد فوق معمولاً در اسنادی رسمی چون "اساس نامه ها" ، "مصوبات هيئت مديره" ، "نمودارهای سازمانی" و "شرح وظايف واحدها" و غيره منعکس مي گردد. سپس درگذر زمان اقدام به تعريف فرايندهای کاری، فرمهای درگردش و غيره شده و بر همان اساس سازمان کم کم شکل گرفته وبه ارائه توليدات يا خدماتی که برای آن تعريف شده می پردازد.

درحالت کلی سازمانها را می توان به صورت عمودی يا افقی بررسی کرد . با بررسی افقی به مواردی چون اطلاعات ، فرايندها، مکانها، افراد، رويدادها و اهداف می رسيم که در اصطلاح به "جنبه های سازمانی" معروف هستند . از طرف ديگر بررسی عمودی ما را به لايه های مختلف سازمان می رساند که مهمترين آنها عبارتند از "لايه راهبردی" , "لايه فناوری" و "لايه ماموريتی" .


1-3-1- جنبه های مختلف سازمان

هر سازمان دارای شش جنبه اصلی است که عبارتند از اطلاعات، فرايندهای کاری، مکانها، افراد و واحدها، رويدادها و اهداف که با مشخص نمودن آنها، شناخت نسبتاً کاملی در ارتباط با سازمان حاصل می شود. جنبه های فوق را می توان به صورت زير تشريح نمود:

1- اطلاعات:

 اطلاعات ، حافظه يک سازمان به حساب آمده ومعمولاً درقالب فرمها، گزارشها، اسناد مالی، اسناد رسمی و غيره توليد و به کمک روشهای دستی يا رايانه ای نگهداری و به روزرسانی مي شوند. 

2- فرايندها:

فرايند ها نشان دهنده روشهای انجام کارها بوده ومعمولا در راستای يکی از ماموريتهای اصلی سازمان اجرا می شوند .

3- مکانها:

معمولاً افراد و دارايي های سازمان در مکانهای مختلفی نظير ساختمانهای اداری، کارخانه ها، واحدهای  توليدی، انبارها، دفاتر و غيره توزيع شده و به فعاليتهای مربوطه مي پردازند. يکی از موارد حياتی در تسهيل فرايندهای کاری سازمانها ايجاد بسترهای ارتباطی و مخابراتی لازم بين مکانهای مختلف سازمان است تا از اين طريق افراد يک سازمان قادربه تبادل اطلاعات وهماهنگی هاي رسمی باشند. استفاده از فناوری هايی  چون ارتباطات تلفنی، فکس، ارتباطات بی سيم، شبکه های رايانه های وغيره در همين راستا قرار می گيرند.

4- افراد: 

هر سازمان دارای ساختار مشخصی است که در آن بخش های سازمانی، معاونت ها، مديريت ها،   واحدها، جايگاهها و پست های سازمانی تعريف شده و سلسله مراتب آنها و نحوه گزارش دهی و اعمال حاکميت مشخص شده است.

5- رويدادها:

در هر سازمان رويدادهای مختلفی اتفاق می افتند که معمولاً حفظ سوابق زمانی وترتيب ظهور آنها حائز اهميت است. رويدادها معمولاً شروع کننده فرايندهای مشخصی بوده وعلاوه بر آن باعث تغيير حالت سازمان نيز میشوند . 

6- اهداف:

هرسازمان در هر لحظه از زمان به سمت يکسری اهداف درحرکت است .درحالت ايده آل اين اهداف بايد مطابق با اهداف تعريف شده برای سازمان باشند ولی لزوماً اين گونه نيست . بنابراين هر سازمانی بايد در هر لحظه اهداف و راهبردهای روشنی داشته و پيوسته کنترل کندکه کل مجموعه درراستای اين اهداف و راهبردها قرارداشته باشند. به اين موضوع در اصطلاح "برنامه ريزی و نظارت راهبردی ماموريتهای سازمان" اطلاق می شودکه عملاَ مهمترين وظيفه مدير ارشد هرسازمانی است.




1-3-2- لايه های مختلف سازمان:

در هر سازمانی افراد مختلفی با جايگاههای مختلف وجود دارند که بسته به موقعيت سازمانی شان دارای ديدگاههای مختلفی هستند. بسته به ديدگاه افراد نيز ديد آنها نسبت به جنبه های مختلف سازمان فرق می کند. به عنوان مثال ديدگاه مديرعامل يک سازمان نسبت به اطلاعات، فرايندهای کاری، مکانها، واحدهای سازمانی و غيره با ديدگاه يک سرپرست خط توليد يا مهندس سيستم فرق می کند . هرچه از سطوح مديريتی به سطوح عملياتی نزديک تر می شويم، ديدگاه افراد جزئی تر و عملياتی تر می شود . با توجه به اين موضوع می توان ديد که سه لايه مهم در هر سازمان قابل تشخيص هستند:

1- لايه راهبردی:

لايه راهبردی به بخشهايی از سازمان اطلاق می شوند که موظف به سياست گذاری، تعيين اهداف درازمدت، ارزشها، سياست ها، راهبردها، و نيز برنامه ريزی کلان سازمان بوده و چشم اندازها و نيز معيارهای سنجش کارايی و اثربخشی لايه های پايين تر را تعيين می کنند . در همين راستا معمولاً هر سازمان دارای برنامه هايی تحت عناوينی نظير "برنامه راهبردی توسعه" ," برنامه توسعه پنج" و غيره است که نتيجه فعاليت های اين لايه از سازمان به حساب می آيند . اين لايه تعريف کننده "شخصيت" يک سازمان بوده و موقيت آنرا نسبت به سازمانهای ديگر مشخص می کند. معمولاً مباحث مربوط به اين لايه از سازمان خارج از بحث های معماری سازمانی قرار گرفته و اسناد مربوط به آن جزو وروديهای فرايند معماری سازمانی به حساب می آيند.

2- لايه ماموريتی:

اين لايه شامل بخشهای ماموريتی سازمان است که خود دارای سطوح مختلفی چون مديريت عالی، مديريت ميانی و عمليات است. عملاً کليه فعاليت های سازمان در اين لايه انجام می شود . بسته به نوع سازمان، نتيجه فعاليت های اين لايه می تواند توليد محصول يا ارائه خدمات باشد. فرايندهای جاری در اين لايه "قابليت های" سازمان را ايجاد می کنند.

3- لايه فناوری اطلاعات و ارتباطات:

اين لايه بصورت خاص شامل کليه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی است که سازمان در راستای انجام فعاليتهای لايه ماموريتی از آنها استفاده می کند.
















1-4- مزايای معماری سازمانی

به زعم «جان زكمن» : « ضرورت تغيير به روز بودن كيفيت گرايي و شتاب تغييرات شرايطي را فراهم آورده كه ما را مجبور به روي آوردن به سوي معماري سازماني مي كند. در قرن 21 معماري عامل تعيين كننده در موفقيت يا شكست بقا و يا فناي سازمانهاست . »

در حالت كلي مي توان موارد زير را به عنوان مزايا و كاربردهاي مستقيم معماري سازماني برشمرد:


•    همسوئي:

مديران ارشد سازمانها، مديران مياني، كاربران، و كارشناسان حوزه فناوري اطلاعات، هر كدام از ديدگاههاي مختلفي به سازمان و ماموريتهاي آن نگاه كرده و سطح جزئي نگري آنها با هم متفاوت است. از طرف ديگر هر كدام از اين افراد با فرهنگ واژه هاي خاص خودشان اقدام به توصيف نيازمندي ها و درخواست هاي خود مي نمايند كه معمولا قابل درك براي طرف مقابل نيست. معماري سازماني محيطي را فراهم مي كند كه در آن كليه بازيگران يك سازمان بتوانند نظراتشان را توصيف كرده و در اختيار گروه ديگر قرار دهند. به نحوي كه براحتي درخواستها و پاسخ هاي آنها در سطوح مختلف سازمان قابل پيگيري بوده و خواستها و انتظارات مديران از سازمان تضمين شود.


•    يكپارچگي:

معماري سازماني منجر به ايجاد يكنواختي و همخواني در سطوح مختلف سازمان مي شود. به عنوان مثال با استفاده از معماري سازماني مواردي چون قواعد كاري، داده ها و نحوه استفاده از آنها، رابطه ها و مسيرهاي جريان اطلاعات، اتصالات و تعامل بين سيستمها و غيره از روشهاي مدون و استاندارد پيروي خواهند كرد كه در نهايت منجر به "يكپارچگي" بين اجزاء مختلف سازمان خواهد شد. يكپارچگي تعامل پذيري سيستمها را افزايش خواهد داد كه به نوبه خود باعث كاهش هزينه ها و افزايش بهره وري مي شود.


•    انعطاف پذيري در برابر تغييرات:

وجود توصيف هائي علمي از جنبه هاي مختلف سازمان باعث تسهيل تحليل هاي مربوط به اثرات تغييرات سازماني شده و در نهايت منجر به انعطاف پذيري سيستم ها در برابر تغييرات و افزايش سرعت تغييرات خواهد شد.


•    كاهش هزينه هاي توسعه سيستم:

معماري سازماني باعث كاهش زمان هاي مربوط به شناخت نيازمندي ها، مدل سازي فرآيندها، مدل سازي داده ها، طراحي و توليد رابط ها و غيره براي سيستمهاي جديد (يا به روز رساني سيستم هاي موجود) شده و موجب كاهش هزينه ها خواهد شد.


•    همگرائي به سمت دولت الكترونيك:

با استفاده از معماري سازماني امكان استفاده از  مدل هاي مرجع نظير "مدل مرجع كيفي",  "مدل مرجع ماموريتي", "مدل مرجع خدماتي" و "مدل مرجع فني" در سطح سازمان هاي مختلف و در نهايت در سطح دولت بوجود آمده و يك نوع همگرائي در لايه هاي مختلف سازمانها حاصل مي شود. اين همگرائي و نزديكي در نهايت منجر به كاهش هزينه هاي ناشي از دوباره كاري ها، استفاده از سيستم هاي ناهمگون، و عدم تعامل پذيري بين سازمان ها شده و كاهش بي اندازه هزينه ها و افزايش كارائي سازماني را در پي خواهد داشت.


علاوه بر آن معماري سازماني منجر به مزاياي بيشمار ديگري مي شود كه براي نمونه به چند تا از آنها اشاره ميكنيم:

•    مطالب مربوط به ماموريت، وظايف، و مباني سازماني به صورتي قابل فهم به ثبت مي رسند به نحوي كه باعث تسهيل برنامه ريزي ها و تصميم گيري هاي سازماني مي شود.

•    با ديكته كردن و رواج يك فرهنگ واژه مشترك، باعث افزايش همخواني و تسهيل ارتباطات درون سازماني و برون سازماني مي شود.

•    با ارائه ديدگاه هاي مختلف معماري، سبب روشن تر شدن پيچيدگي هاي سيستمهاي بزرگ شده  و آنها را قابل مديريت تر مي كند.

•    باعث استفاده راهبردي از فناوري هاي نو ظهور در جهت مديريت بهتر اطلاعات سازمان شده و سبب تسهيل فرآيند تزريق اين فناوري ها به داخل سازمان مي گردد.

•    سبب بهبود همخواني، دقت، بهنگامي، يكپارچگي، كيفيت، امكان دسترسي، و به اشتراك گذاري اطلاعات در سطح سازمان مي شود.

•    با فراهم ساختن امكانات سنجش مزايا، آسيب ها و تاثيرات ناشي از سرمايه گذاري هاي مالي، و  نيز زمينه هاي تحليل راه حل هاي ديگر، ريسك ها و خطرات؛ سبب تسهيل فرآيندهاي "برنامه ريزي مالي و كنترل سرمايه گذاري" مي شود.

•    زمينه هاي ايجاد برنامه هاي كاربردي با كيفيت و انعطاف پذيري بالاتر را فراهم مي كند بدون اينكه باعث افزايش هزينه ها شود.

•    با ايجاد امكان به اشتراك گذاري خدمات در سطح سازمان بستر لازم براي مدل هاي اقتصادي بزرگتر را براي سازمان فراهم مي كند.

•    امكان يكپارچگي بين سيستم هاي قديمي، سيستمهاي به روز رسانده شده، و سيستم هاي جديد را فراهم مي سازد.

•    مطابقت با قوانين و مقررات را تضمين مي كند.    






1-5- كاربردهاي معماري سازماني

معماری سازمانی می تواند به منظورهای مختلفی انجام شود که مهمترين اين موارد عبارتند از:

•    ايجاد هماهنگی بين لايه های ماموريتی و فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان:

اين مهمترين و رايج ترين کاربرد حال حاضر معماری سازمانی است .درواقع هدف اصلی استفاده بهينه از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان در راستای کمک به اهداف و ماموريتهای سازمان است. تنها در اينصورت است که سرمايه گذاری در لايه فناوری اطلاعات و ارتباطات معنی پيدا می کند.

•    مديريت تغييرات سازمانی:

مديريت تغييرات سازمانی نيازمند داشتن اطلاعاتی دقيق از وضعيت موجود، ديدی روشن نسبت به وضعيت هدف، و ارائه طرحی مناسب جهت انجام تدريجی تغييرات فوق است . بديهی است معماری سازمانی در هماهنگی کامل با اين نيازمندي ها است.

•    ارتقاء يا تجديد زيرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات: 

تجديد زيرساختهای پردازشی، نرم افزاری، و ارتباطی که بخواهد در ابعاد گسترده ای از يک سازمان انجام پذيرد، توام با ريسک هايی است که بايد قبل از شروع چنين طرحهايی به دقت بررسی شوند. اين کار نبايد تنها يک موضوع تغيير فناوری تلقی گردد. قديمی بودن يک فناوری به تنهايی دليل بر حذف يا جايگزينی آن نيست و هرنوع تغييری در اين خصوص بايد با توجه به موارد ديگری چون پيش بينی آموزشهای لازم، فرهنگ سازی، و در نظر گرفتن تاثيرات آن در سيستمهای موجود و غيره انجام گيرد. معماری سازمانی می تواند اسناد و نقشه های فنی لازم را در ارتباط با جنبه های مختلف زيرساخت های موجود، مشخصات سيستمهای اطلاعاتی موجود، فرايندهای کاری، نقش زيرساختها در سيستمها و وابستگی متقابل آنها و غيره ارائه نمايد.

•    جايگزينی سيستم های موروثی:

جايگزينی سيستمهای موروثی فرايندی است که بايد به تدريج و در هماهنگی با بقيه سيستمها و توجه به اصول يکپارچگی، تعامل پذيری و انتقال داده صورت گيرد . معماری سازمانی می تواند طرحهای انتقالی لازم را برای اين کار پيش بينی نمايد.

•    برنامه ريزی ارتقاء يا توسعه سيستمهای اطلاعاتی و ارتباطی:

معماری سازمانی می تواند به منظور برنامه ريزی ارتقاء يا توسعه سيستمهای اطلاعاتی و ارتباطی سازمان بکار گرفته شود . در واقع اين نقطه شروع کاربرد معماری سازمانی در بخشهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است.

•    ايجاد زبان مشترک سازمانی:

توصيف های معماری سازمانی براساس مدلهايی استاندارد و شناخته شده انجام شده و معمولاً به زبانی نزديک به افراد هر کدام از لايه ها توليد می شوند . بعنوان مثال در توصيف معماری ماموريتی سازمان معمولاً از توصيف های متنی و اشکالی بسيار گويا و قابل فهم برای افراد لايه های ماموريتی استفاده می شود . از طرف ديگر توصيف های لايه فناوری اطلاعات و ارتباطات نيز با استفاده از توصيف های استاندارد تحليل و طراحی سيستمهای اطلاعاتی و ارتباطی صورت می گيرد که برای افرادی چون تحليل گران، طراحان، و برنامه نويسان سيستمهای اطلاعاتی قابل فهم هستند . بنابر اين يک نوع زبان استاندارد و مشترک در لايه های مختلف سازمان ايجاد شده و امکان تعامل صحيح بين افراد کليدی و متخصص لايه های مختلف سازمان فراهم می شود . با اينکار می توان به سادگی اقدام به تطبيق آنچه که در لايه ماموريتی خواسته شده بود با آنچه که در نهايت در لايه فناوری اطلاعات و ارتباطات ارائه شده پرداخته و نسبت به جبران فاصله ها برنامه ريزی نمود.








1-6- اجزاء معماري سازماني

براي رسيدن به وضعيتي كه بتوان اقدام به "معماري سازماني" قابل انعطاف نمود، ابتدا لازم است اجزائي شناسائي و طراحي شوند كه سازه بلوك هاي اصلي يك "معماري سازماني" را تشكيل مي دهند. اجزاء فوق بايد نرمال شده، استاندارد، و قابل اتصال به هم باشند. به اين نوع اجزاء "عناصر پايه" می گويند. معماري سازماني تركيبي است تعريف شده از عناصر پايه يک سازمان كه مطابق با راهبردها و ماموريتهاي سازمان با هم تركيب شده اند. عناصر پايه معماري سازماني عبارتند از اطلاعات، فرآيندها، مكانها، زمان بندي ها، افراد، و انگيزه ها.

هر كدام از عناصر فوق نياز به توصيفي دارند كه از طريق تكنيكهاي مربوط به انواع مدل ها انجام مي شوند. از اين منظر مي توان گفت كه مدل، توصيفي است از يك يا چند عنصر پايه سازماني كه شامل خواص، عملكرد و نحوه ارتباط آن با ساير عناصر است.

با نگرش فوق، معماري سازماني توصيفي است كامل، از كليه عناصر پايه سازمان كه در سطح مشخصي از جزئي نگري (عمق) ، و در گستره خاصي از سازمان (حوزه) انجام مي شود. علاوه برآن هر معماري سازماني با هدف و منظور مشخصي انجام شده و زمان آن (گذشته، حال، آينده) نيز معلوم است.









1-7- عوامل موثر در تغييرات سازمانی

سازمانها پيوسته در حال تغيير هستند . اين تغييرات می توانند در هرکدام از لايه های سازمانی در ارتباط با هرکدام از جنبه های سازمان صورت گيرد . منشاء تغييرات سازمانی عموماً عوامل بيرونی هستند. دو عامل اصلی که سازمانها را وادار به تغيير می کنند عبارتند از "تغييرات حوزه کسب و کار" و " تغييرات فناوری" با اين توضيح که تغييرات حوزه کسب و کار معمولاً سرعت بسيار کمتری نسبت به تغييرات فناوری دارند.

1-7-1- تغييرات حوزه کسب وکار

سازمان ها در هر لحظه دارای کسب وکار مشخصی هستند. بسته به شرايط ممکن است اين کسب وکار در گذر زمان دچار تغيير و تحول شود. تغييراتی که در حوزه کسب و کار يک سازمان رخ می دهد می تواند سازمان را دچار تغيير نمايد. 

1-7-2- تغييرات فناوری

هر سازمانی در راستای انجام وظايف خود از فناوری های مشخصی استفاده می کند که يکی از مهمترين آنها فناوری اطلاعات و ارتباطات است . يکی از عواملی که بويژه پس از ظهور فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی پيوسته باعث تغييرات سازمانی شده، ظهور فناوری های جديد است . ظهور يک فناوری باعث می شودکه سازمان از جنبه های مختلفی تحت فشار قرار بگيرد که برخی از آنها عبارتند از:

•    کاربرد فناوری جديد از طرف رقبا:

استفاده رقبای يک سازمان از يک فناوری جديد می تواند باعث بهبود کيفيت محصولات يا خدمات آن شده و در صورتيکه سازمان نتواند اقدام به ارائه محصولات يا خدمات مشابه رقبای خود نمايد بازار خود را از دست خواهد داد.

•    ارزان تر بودن فناوری جديد:

فناوری های جديد اغلب مبتنی بر روش های پيشرفته و ارزان تری نسبت به فناوری های قديمی تر بوده و سازمان هايی که مبتنی بر فناوری قديم باشند در درازمدت قادر به رقابت در بازار نخواهند بود.

•    کاراتر بودن فناوری جديد : 

ممکن است فناوری جديد قادر به ارائه کيفيت محصولات يا خدمات بهتری نسبت به فناوری قديمی بوده و همين عامل سازمان را تحت فشار می گذارد که به سمت اين استفاده از اين فناوری حرکت کند.

•    بالا رفتن انتظارات مشتريان: 

ظهور فناوری های جديد معمولاً روش های ارائه خدمات و نيز نوع و کيفيت محصولات ر ا دچار تغيير کرده و باعث می شود انتظارات مشتريان بالاتر برود . به عنوان مثال ظهور فناوری نظير اينترنت باعث شده است که امروزه مردم انتظار داشته باشند که هر سازمانی حداقل دارای يک سايت اينترنتی و نيز امکان دريافت پست الکترونيکی بوده و در صورت امکان برخی از خدمات قبلی را بصورت الکترونيکی ارائه نمايد.

•    بالا بودن هزينه های پشتيبانی فناوری های قديمی : 

با ظهور فناوری های جديد معمولاً ميزان پشتيبانی از فناوری های قديمی محدودتر شده و هزينه های آنها بيشتر می شود .نمونه مشخص اين مورد را می توان در هزينه های گزافی که برخی از سازمانهای کشور بابت نگهداشت سيستمهای مبتنی بر کامپيوترهای مرکزی خود متحمل می شوند اشاره نمود . همين موضوع در درازمدت باعث کاهش رقابت پذيری سازمان شده و موجب شکست سازمان خواهد شد.
















فصل دوم


    چارچوب های معماری سازمانی






2-1- بررسی چارچوب هاي معماري سازماني

يكي از تفاوتهاي معماري با مهندسي در داشتن چارچوب است. هرچند كه ممكن است نحوة برداشت از مفهوم چارچوب در حوزه هاي مختلف، متفاوت باشد اما مفهوم و لزوم آن در همه جا يكسان است. در حوزة معماري سازماني، چارچوب بيش از هر حوزة ديگري مورد توجه است به گونه اي كه مي توان گفت بدون وجود چارچوب، معماري معنايي ندارد. انتخاب چارچوب در هر پروژه اي كه به نوعي مربوط به معماري اطلاعات مي شود، تضمين كنندة يكپارچگي و تعامل پذيري محصولات نهايي بوده، معماري را در جهتي هدايت مي كند كه حرفه و فناوري آنگونه كه لازم است، هم جهت با يكديگر باشند.

چارچوب برای معماری سازمانی ‏عبارت است از يک ساختار منطقی برای دسته بندی و ساماندهی مدل های توصيفی که برای مديريت سازمان و ‏به همان ميزان برای توسعه سيستم های سازمانی دارای اهميت هستند.

چارچوب های معماری سازمانی در واقع قالب هايی هستند که در طی روند تکاملی معماری سازمانی از طرف موسسات خصوصی يا بخشهای دولتی ارائه شده و از آنها می توان به عنوان راهنمايی جهت انجام عملی معماری سازمان استفاده نمود . هرچارچوب معماری بسته به ماهيت آن مناسب سازمانهای خاصی بوده و معمولاً شامل توصيه های اجرايی نظير نحوه تشکيل تيم معماری، فرايند کلی معماری، مشخصات محصولات معماری ، توصيه های لازم جهت استفاده از تکنيک های مدل سازی و غيره است. يك چارچوب توده انبوه اطلاعات و جزييات سازمان را به بخشهاي كوچك و سازماندهي شده تقسيم مي كند. به اين شكل، چارچوب به يك كاربر امكان ميدهد بر جنبه هاي برگزيده سازمان تمركز كند، بدون آن كه احساس خود را نسبت به مضمون كلي سازمان ازدست بدهد. همچنين، يك چارچوب از انزواي يك حوزه منفرد مساله از ساير حوزه هاي مرتبط با آن جلوگيري مي كند و امكان مي دهد درباره يك حوزه خاص با توجه به ساير حوزه ها تصميم گيري انجام شود.

هر سازمان بسته به نياز خود می تواند يکی از چارچوبهای معماری را به عنوان چارچوب پايه انتخاب کرده و در صورت لزوم اقدام به سفارشی سازی آن مطابق با نيازهای خود نمايد . در حال حاضر اغلب سازمانهای بزرگ دنيا، دارای چارچوبهای اختصاصی خود هستند که اغلب با توجه به يک يا چند عدد از چارچوبهای موجود تدوين شده اند.

امروزه چارچوب هاي معماري سازماني زيادي ارائه شده اند كه از بين آنها مي تواند به چارچوب معماري سازماني زكمن (ZEAF) ، چارچوب معماري سازماني فدرال (FEAF)  ، چارچوب معماري سازماني خزانه داري (TEAF) ، چارچوب معماري C4ISR ، چارچوب معماري وزارت دفاع  (DoDAF) اشاره كرد. در ميان چارچوبهاي مختلف، چارچوب زكمن به عنوان چارچوب مادر در معماري سازمانهاي اطلاعاتي كاملاً پذيرفته شده است.

در زير به معرفی اجمالی هر کدام از اين چارچوب ها می پردازيم. سپس چارچوب معماری سازمانی زکمن را مورد بررسی قرار می دهيم.

 

2-2- چارچوب معماری سازمانی زکمن :

اين چارچوب حاصل تحقيقات آقای جان زاکمن يکی از پيشگامان سيستم اطلاعاتی است که با ارائه يک روش و الگوی جامع در زمينه معماری اطلاعات آن را تبديل به يک چارچوب معماری اطلاعات نمود که در اين چارچوب يک سازمان از زوايای مختلف و در کليه سطوح مورد بررسی و تحليل قرار می گيرد . اين چارچوب پايه در سال 1987 توسط زاکمن ارائه شد . 

زاکمن معتقد به تحليل سازمان بر مبنای يک چارچوب معماری است و می گويد تزريق فناوری اطلاعات به يک سازمان بدون بکارگيری چارچوب معماری, سازمان درآينده با هزينه های متعدد نگهداری و توسعه سيستم ها, عدم کارآيی در راستای مأموريت سازمان و عدم تطابق پذيری با فناوری های روز و هزينه های سنگين تبديل سيستم ها و داده ها روبرو می سازد .

اين چارچوب پايه يک چارچوب جامع و عمومی است که با ويژگی های انعطاف پذيری, دارای ابزارها و تکنيک های شناخته شده ساختارمند و نظام مند برای معماری سازمانی در سازمان های دولتی و خصوصی است .

مبانی و مفاهيم مطرح در اين چارچوب بسياری از چارچوبهای معماری ديگر را تحت تاثير قرار داده و يکی از مطرح ترين چارچوبهای معماری حال حاضر به حساب می آيد. موسسه Zifa که توسط آقای جان زکمن ايجاد شده اصلی ترين حمايت کننده اين چارچوب معماری است.

2-3- چارچوب معماري سازماني فدرال (FEAF):

با تصويب قانون کلينگر -کوهن در سال 1996 همه بخشهای دولت فدرال آمريکا موظف به تدوين معماری سازمانی خود شدند . به همين منظور واحد "مديريت ارشد اطلاعات فدرال" اقدام به تهيه و انتشار"چارچوب معماری  FEAF" نمود که توسط بسياری از وزارت خانه های آمريکا مورد استفاده قرار گرفت . هدف از ارائه اين چارچوب بهبود تعامل پذيری در بين بخشهای مختلف دولت آمريکا بوده است.

اين چارچوب كه شايد بتوان به لحاظ نگاه كلانش آن را يك فراچارچوب ناميد، حاوي مطالب فراواني در مورد چگونگي توليد، فرايند و مسائل و مخاطرات توسعة معماري در سطح كلان است .

اگرچه FEAF به دليل سطح بالا بودن چندان براي پياده سازي معماري مورد توجه قرار نگرفته است اما مي توان گفت كه راهنمايي هاي موجود در آن براي بسياري از سازمان ها مفيد بوده است. 

FEAF از چهار سطح و هشت مؤلفه تشكيل شده است. رويكرد FEAF در سطح بالا با طرح راهبرد ها و ساير مسائل كلان آغاز شده و به تدريج كه به سمت سطوح پايين حركت مي كند، اين مسائل را مي شكافد تا سرانجام در پايين تر سطح خود به چارچوب زكمن مي رسد . درFEAF پيش بيني شده است كه همزمان با تهية استانداردهايي براي سه ستون بعدي چارچوب زكمن، كل چارچوب را تحت پوشش قرار دهد. مانع بزرگي كه در سر راه تحقق اين امر وجود دارد، آن است كهFEAF متدولوژي دست يابي به معماري EAPرا مي داند كه همانطور كه قبلا ذكر شد تنها به سه ستون اول چارچوب زكمن پرداخته است.







مؤلفه    مفهوم    سطح دوم    سطح سوم

پيشران هاي

معماري    محرك هاي خارجي كه باعث تغيير در معماري سازماني فدرال مي گردند    ناشي از كسب و كار    

        ناشي از فناوري    

جهت گيري راهبردي    اطمينان مي دهد كه اين تغييرات با كليت جهت گيري فدرال سازگاري داشته باشد        

معماری فعلی    وضعيت فعلی سازمان    معماري فعلي كسب و كار    


        معماری فعلی ICT    معماري فعلي داده

            معماری فعلی کاربرد

            معماری فعلی فناوری

معماری مقصد    وضعيت مقصد براي سازمان، مطابق با جهت گيري راهبردي    معماری کسب و کار مقصد    

        معماریICT مقصد    معماری داده ای مقصد

            معماری کاربردی مقصد

            معماری فناوری مقصد

فرايندهاي انتقالي    فرايندهايي كه تغييرات را از معماري فعلي به مقصد در تطابق با استانداردهاي معماري، اعمال مي كنند        

بخشهاي معماري    زيرمجموعه ها، شاخه هاي كسب و كار يا سازمان هاي كوچكتر در دل سازمان فدرال كلي        

مدل هاي معماري    مستندات و مدل هاي لازم براي مديريت و پياده سازي تغييرات در سازمان فدرال را نمايش مي دهد    مدلهاي كسب و كار    

        مدل هایICT    مدل هاي داده اي

            مدل هاي كاربردي

            مدل هاي فناوري

استانداردها    استانداردها، رهنمودهاي اختياري و تجربيات موفق كه همگي بر ارتقاء تعامل پذيري متمركزند        

جدول 1- مؤلفه هاي FEAF و نحوة شكست آن ها در سطوح اول تا سوم


مؤلفه هاي FEAF كه به خوبي آن را به عنوان چارچوب مناسبي براي معماري(به خاطر مؤلفه محور بودن) نشان مي دهند در جدول 1 آمده اند . در اين جدول همچنين مفهوم مؤلفه ها و نيز نحوة شكست آنها را سطوح بعد مي بينيد.

فرايند هاي انتقالي كه در واقع بخشي از طرح گذار را تشكيل مي دهند، به عنوان يكي از مؤلفه هاي كليدي در اين معماري مطرح هستند . در واقع اين فرايندها همان هايي هستند كه طرح جامع ICT سازمان را شكل مي دهند . فرايندهايي از قبيل طرح جامع سرمايه گذاري ICT, مديريت سرمايه, هماهنگي سازمان ها و كسب وكار اقماري, مطالعة تطبيقي, نظارت و فعاليت هاي كسب سرمايه همگي نمونه هايي از اين فرايندها هستند.

مؤلفة جالب ديگر د ر اين چارچوب، استانداردها هستند كه ممكن است گاهي اجباري هم باشند . برخي استانداردها، تثبيت شده اند و بعضي ديگر در حال تحولند فعاليت هايي كه در جهت آماده سازي و پيكربندي براي پذيرش استانداردها در سطح سازمان عمليات آن انجام مي شود نيز در اين مؤلفه قرار مي گيرند. استانداردهاي عمده عبارتند از استانداردهاي امنيتي, استانداردهاي داده اي، استانداردهاي كاربردي و استانداردهاي فناوري.


2-4- چارچوب معماري سازماني خزانه داري (TEAF):

چارچوب معماری TEAF,توسط اداره خزانه داری دولت آمريکا و با توجه به مدل خزانه داری قبلی دولت, (TISAF) ايجاد شده و اولين نسخه از آن در ژوئيه سال 2000 ارائه گرديد . اين چارچوب که در واقع نسخه ای سفارشی شده از چارچوب معماری FEAFبه حساب می آيد، مناسب سيستمهای خزانه داری، مديريت بودجه، و مديريت مالی است.

در بطنTEAF ماتريسي وجود دارد كه مي توان آن را نسخة مناسبي از چارچوب زكمن دانست كه براي موارد خاص، تغيير داده شده است. جدول زير اين ماتريس را نشان مي دهد. نكتة جالب اينجاست كه TEAF در فهرست محصولات خود تا حد زيادي به C4ISR نزديك شده است.

TEAF را مي توان نمونة خوبي از آنچه خوبان همه دارند ناميد. چرا كه در آن سطرهاي چارچوب زكمن با ستون هاي چارچوب ايندكس، انطباق و هم جهتي با مسائل كلان و راهبردي از FEAFو محصولات دقيق و خوش تعريف ازC4ISR تركيب شده اند. گذشته از همة اين ها TEAFسند رسمي حاوي موارد بسيار مهم ديگري است كه آن را براي استفاده بسيار راحت مي كند . همان طور كه درجدول 2 مشاهده مي كنيد از محصولاتي كه تحت عنوان ساير منابع هستند، اثري نيست . واقعيت اين است كه اين جدول همة آنچه را در TEAF هست، نشان نمي دهد.



    ديدگاه وظيفه مندي    ديدگاه اطلاعات    ديدگاه سازماني    ديدگاه زيرساختار

برنامه ريز    بيان رسالت و چشم انداز    واژه نامه اطلاعات    نمودار سازمانی    مدل مرجع فنی

نمايه استانداردها

صاحب    مدل فعاليت

مدل تضمين اعتمادپذيری اطلاعات    ماتريس تبادل اطلاعات

(مفهومی)    توصيف اتصال گره

(مفهومی)    تضمين مديريت مخاطره اطلاعات

سطح1 توصيف واسط سامانه

طراح    ماتريس فرايند کسب و کار/ وظيفه سامانه ای

نمودارهای رديابی رخداد

نمودارهای وضعيت    ماتريس تبادل اطلاعات

(منطقی)

ماتريس های CRUD

داده ها

مدل منطقی داده ها    توصيف اتصال گره

(منطقی)    سطح 2و3 واسط سامانه

ماتريس پارامترهای کارايی سامانه

سازنده    توصيف وظيفه مندی سامانه    ماتريس تبادل اطلاعات

(فيزيکی)

مدل داده ای فيزيکی    توصيف اتصال گره

(فيزيکی)    

                        محصولات ضروری        محصولات پشتيبان           ساير منابع

جدول 2- ماتريس TEAF

 

2-5- چارچوب معماري  C4ISR:

با اينكه تا به حال به طور مداوم به چارچوب زكمن به عنوان چارچوب مادر در معماري سامانه هاي اطلاعاتي اشاره كرديم ولي بايد گفت كه تلاشي كه در وزارت دفاع آمريكا در جهت معماري سامانه هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي همسو با صورت گرفت، تقريبا مستقل از چارچوب زكمن و مسائل مطروحه در آن به مفهوم معماري پرداخته است. C4ISRكه در ابتدا براي معماري سامانه هاي ارتباطاتي، اطلاعاتي در صحنة عمليات نظامي،تدوين شده بود، رفته رفته جاي خود را به عنوان يك راه حل ممتاز براي پرداختن به معماري در حوزه هاي ديگر نيز باز كرد به گونه اي كه امروزه هيچ چارچوبي به اندازة C4ISR داراي نمونه هاي پياده سازي شده نيست.

چارچوب معماري C4ISR نمونه اي از چارچوب معماري DOD((Department of Defense است كه عمدتًا با رويكرد مبتني بر مهندسي سامانه ها بوده و مي توان آن را پياده سازي موفقي از چارچوب DoD دانست . اين چارچوب از چهار مؤلفة اصلي تشكيل شده است كه به شرح زير مي باشند:

•    سه ديدگاه استاندارد كه نمايانگر ديدگاه هاي مختلف به معماري مي باشند . مفهوم اين سه ديدگاه با آنچه در چارچوب زكمن به عنوان ديدگاه شناختيم متفاوت است .دليل اين تفاوت عمدتًا به اين موضوع برمي گردد كه چارچوب زكمن به هيچ وجه به فرايند انجام كار نمي پردازد و اين در حالي است كه  C4ISR بيشتر مبتني بر فرايند انجام است . همين نكته باعث شده است كه ظرافت معماري بيشتر بر دقت در فرايند اجراي آن تمركز داشته باشد تا بر محصولات . سه ديدگاه استاندارد چارچوبC4ISR عبارتند از:  

1. ديدگاه معماري عملياتي وظايف و فعاليتها، گره هاي عملياتي و گردش اطلاعات ميان گره ها را كه براي انجام يا پشتيباني عمليات لازم است، شرح مي دهد.

2. ديدگاه معماري سامانه ها درجة مطلوب تعامل پذيري(ميان گره هاي عملياتي ) را به مجموعه اي از قابليتهاي سامانه هاي مورد نياز نگاشت كرده، سامانه هاي فعلي را كه در حمايت از نيازمنديهاي عملياتي استفاده مي شوند، تشخيص داده و مقايسة سامانه هاي پياده سازي شده يا برنامه ريزي شدة فعلي را با قابليتهاي مورد نياز، تسهيل مي كند.

3. ديدگاه معماري فني شرايط حاكم بر پياده سازي قابليتهاي سامانه هاي مورد نياز را به تفصيل بيان مي كند.

•    محصولات معماري مجموعه اي از مدلهاي گرافيكي، متني و جدولي هستند كه معماري را توصيف مي كنند . بديهي است كه همانطور كه انتظار مي رود كه اين محصولات ميان ديدگاه هاي معماري توزيع شده باشند. با اين حالC4ISR ، محصولاتي نيز دارد كه ميان همة ديدگاه ها مشترك هستند . محصولات  C4ISRبه دو دستة ضروري و پشتيبان تقسيم مي شوند. اين تقسيم بندي به آن معني نيست كه براي توليد معماري مي توان از توليد برخي محصولات، صرف نظر نمود بلكه بيشتر به اين معني است كه محصولاتي وجود دارند كه محصولات ديگر را توصيف مي كنند. به عبارت ديگر و از يك ديدگاه مبتني بر پروژه براي ارائة معماري نهايي به مديران سطح بالا (كه احتمالا اطلاعات فني چنداني ندارند) مي توان از مدل ها (محصولات) ضروري استفاده كرد.

•    مدلهاي مرجع يا آنطور كه در C4ISR ناميده مي شوند، منابع مرجع سراسري  استانداردها، راهنماها و محدوديت هايي را براي توليد محصولات معماري ارئه مي دهند كه لازم است در هنگام تهية محصولات معماري مورد توجه قرار گيرند . توجه به اين منابع، تضمين كنندة تعامل پذيري مطلوب ميان معماري هاي ايجاد شده است.

•    راهنماي سطح بالاي  C4ISRيك فرايند 6 مرحله اي است كه گام هاي اساسي براي دستيابي به يك معماري نهايي منطبق بر چارچوب را شرح مي دهدC4ISR هم چنين حاوي تعدادي راهنماهاي سطح بالاست كه عمل به آن ها به توليد محصولات مطمئن در انطباق با چارچوب، كمك مي كند. اين راهنماييها عبارتند از:

    از محصولات پشتيبان استاندارد شده زماني استفاده كنيد كه مورد نياز باشد يا كمك كند.

    از واژه ها و تعاريف عمومي استفاده كنيد. 

    ارتباطات چندمليتي و اشتراكي را به روشي استاندارد توصيف كنيد.

    نيازمنديهاي تعامل پذيري را به روشي استاندارد، شرح دهيد.

    درجه، ابعاد و سازوكار دستيابي به جامعيت معماري ها را مدون كنيد.


2-6- چارچوب معماري وزارت دفاع  DoDAF:

وزارت دفاع آمريکا که يکی از پيشروترين وزارت خانه های آمريکا در تدوين چارچوبهای معماری و استفاده از آنهاست، آخرين نسخه از چارچوب معماری معروف خود يعنی C4ISRرا تحت عنوان DoDAF  ارائه نموده است . اين چارچوب معماری که بر مبنای سه ديدگاه عملياتی، سيستمی، و استانداردهای فنی شکل گرفته ، از طريق يکسری محصول کاملاً تعريف شده به حل مسئله طراحی سيستمهای اطلاعاتی توزيع شده و پيچيده می پردازد.


























فصل سوم 


     بررسی چارچوب معماری سازمانی زکمن

 

بررسی چارچوب معماري سازماني زكمن

در سال 1987، يك محقق شركت  IBM به نام جان زكمن روشي براي عينيت بخشي معماري سيستمهاي اطلاعاتي پيشنهاد كرد كه امروزه چارچوب زكمن ناميده ميشود. زکمن با ارائه يک روش و الگوی جامع در زمينه معماری اطلاعات آن را تبديل به يک چارچوب معماری اطلاعات نمود که در اين چارچوب يک سازمان از زوايای مختلف و در کليه سطوح مورد بررسی و تحليل قرار می گيرد . در اين بخش ابتدا به اهميت و جايگاه چارچوب زکمن می پردازيم, سپس اين چارچوب را مورد بررسی قرار می دهيم. 

3-1- اهميت چارچوب زکمن

نكته اي كه چارچوب زكمن را متمايز از ساير چارچوبها مي سازد آن است كه از حيث بار اطلاعاتي كاملا نرمال شده است. معني اين حرف آن است كه زكمن در درجة اول سعي كرده چارچوبي ارائه دهد كه خود، داراي افزونگي نباشد . سپس با اتكا به همين چارچوب به دنبال رفع مشكل افزونگي در سازمان و سامانه هاي اطلاعاتي آن از طريق معماري باشد . بايد توجه كرد كه معناي ديگر نرمال بودن چارچوب، آن است كه هرگونه دخل و تصرفي در آن مي تواند منجر به از بين بردن مزاياي حاصل از اعمال چارچوب شود.

در حال حاضر، اين چارچوب به عنوان چارچوب مادر در معماري اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است . اين امر نه تنها در مورد معماري سازماني كه حتي در مورد معماري نرم افزار نيز صادق است. 

به اين ترتيب مي توان گفت اهميت چارچوب زكمن، از آنچه كه خود وي آنرا در ابتدا چارچوبي براي معماري سامانه هاي اطلاعاتي ناميد، فراتر رفته است . شايد امروز كمي براي گفتن اين مطلب زود باشد اما چارچوب زكمن نقشي مشابه جدول مندليف عناصر را در حوزة معماري سازمان ايفا مي كند جالب اينجاست كه در چارچوب زكمن هم درست مثل جدول مندليف (كه خانه هاي خالي وجود داشت) سلولهايي وجود دارد كه هنوز داراي معادل پذيرفته شدة استانداردي نيستند. 

امروزه همگي(مثل يك مد)، پذيرفته اند كه اگر چارچوبي(حتي تجاري ) ارائه مي شود، لازم است با چارچوب زكمن قياس شود . در واقع مي توان چنين گفت كه چارچوب زكمن، مثل معياري براي مقايسة چارچوبهاي مختلف قابل استفاده است . اين درحاليست كه پيش (و پس ) از زكمن چارچوبهاي ديگري نيز ارائه شده اند اما همان طور که گفته شد خاصيت جالبي كه در جدول زكمن وجود دارد اين است كه در عين حال كه تمام جنبه هاي لازم را پوشش مي دهد، حاوي افزونگي هاي زائد نيز نيست.

چارچوب زکمن, يک مدل پايه برای توسعه چارچوب EAP (متدولوژي برنامه ريزي معماري سازمان) بوده که خود موجب چارچوب های FEAF (1999) و IISAF (1997) و بدنبال آن چارچوب TEAF (2000) گرديده است .

 اين چارچوب نسبت به همة چارچوب ها ديگر دست كم داراي سه مزيت عمده است:

•    وجوه كامل تر معماري

•    استفاده از ديدگاه هاي خوش تعريف و معتبر

•    نرمال بودن سلول ها

جدا از بحث مقايسة چارچوبها، چارچوب زكمن اين امكان را به ما مي دهد كه معيار مناسبي براي سنجش ميزان جامعيت يك معماري واقعي داشته باشيم .

زكمن در چارچوب خود، تمهيدي انديشيده است كه آن را قادر مي سازد نه تنها همة جنبه هاي ضروري براي توصيف يك شئ پيچيده را دربرداشته باشد، بلكه اين توصيف را به گونه اي ارائه مي دهد كه در هر سطح براي افراد درگير در آن سطح، توصيفات كافي بدون پرداختن به جزئيات اضافي ارائه دهد . به اين ترتيب، مي توان گفت اين چارچوب، امكان آن را فراهم مي كند كه افراد با ديدگاههاي مختلف بتوانند از آن استفاده كنند. به عبارت بهتر معماري را قابل فهم تر مي كند.

چارچوب زکمن فرآيندهاي موجود سازمان را به شکل سناريويي دنبال مي كند که بازيگران اين سناريو شامل دسته هاي زير مي شوند: 

•    مديران ارشد سازماني که استراتژي هاي سازمان را تعيين مي کنند. 

•    افراد حرفه اي که سازمان را به حرکت در مي آورند.

•    تحليلگرهاي سيستم ها 

•    طراحان 

•    خود سيستم.

3-2- بررسی چارچوب زکمن

پس از انتشار نظرات جان زكمن در حوزه معماري سازماني و پذيرش معماري به عنوان يك رويكرد موثر در توسعه فناوري اطلاعات در جهان، استفان اسپيواك كه از صاحبنظران برنامه ريزي راهبردي سيستم هاي اطلاعاتي بود، پس از حدود 12 سال تحقيق و تلاش، متدولوژي برنامه ريزي معماري سازمان  (EAP) را براساس چارچوب زكمن و در قالب يك كتاب ارايه نمود. EAP  فرآيندي براي تعريف دو سطر بالاي چارچوب معماري زكمن است. طراحي سيستم ها كه در سطر سوم آغاز ميشود، خارج از حوزه  EAP است. EAP فرآيند تعريف معماري ها براي استفاده از اطلاعات در حمايت از حرفه، و طرح پياده سازي آن معماري ها است. چارچوب زكمن، مضموني گسترده براي تشريح لايه هاي معماري ارايه مي كند در حالي كه EAPبر برنامه ريزي و مديريت فرآيند همسوسازي معماري ها بر اساس كسب و كار سازمان، متمركز است. EAP براي تمركز بر توليد آرايه هايي براي مقايسه و تحليل داده ها، برنامه هاي كاربردي و فناوري برنامه ريزي مي كند و مهم تر از همه اين كه،EAP يك طرح پياده سازي توليد مي كند كه مي تواند به عنوان راهنمايي براي توليد و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات سازمان مورد استفاده قرار گيرد.

جان زكمن درباره كتاب EAP مي گويد:

"اين كتاب براي حرفه اي هاي برنامه ريزي اطلاعات، بسيار كاربردي است و براي صاحبان كسب و كار كه در فرآيند معماري بسيار حياتي هستند، معماري را قابل فهم كرده است. متدولوژي EAP نه تنها رويه ها را تعريف مي كند، بلكه اساس آن را شرح مي دهد و توصيه هاي عملي بسياري در مورد نحوه ي به كارگيري متدولوژي دارد. بديهي است كه اسپيواك در اين حوزه انديشه زيادي صرف كرده تا تفكري پيچيده را چنين واضح و شفاف بيان نمايد."

زكمن و اسپيواك هر دو تاثيرات فراواني از تفكرات جيمز مارتين و متدولوژي مهندسي اطلاعات گرفته اند.

همچنين هردو درتدوين متدولوژي برنامه سيستم هاي كسب و كار(BSP) در شركت IBMنقش بسزايي داشته اند. بر همين اساس دو متدولوژي مهندسي اطلاعات و BSP از مراجع اصلي EAP محسوب مي شوند.

لازم به ذكر است EAPبه عنوان يكي از معتبرترين متدولوژي هاي معماري در تدوين چارچوب هاي معتبري چون FEAF  مورد استفاده قرار گرفته است.

چارچوب زكمن ، جدولي است متشكل از تعدادي سلول كه هر يك از برخورد يك سطر و يك ستون پديد مي آيند . هر سلول، حاوي يك مدل فرض مي شود كه بيانگر وجهي از معماري از ديد گروه خاصي از سهامداران است. چارچوب اول زكمن از3 ستون و 6 سطر تشكيل شده بود كه در آن زمان به ISA شهرت يافت. 

    داده ها

موجوديت و رابطه    كاركرد

كاركرد و واسطه    شبكه

گره و اتصال

حوزه

برنامه ريز    فهرست اشياء مهم

براي حرفه

موجوديت = كلاسي از اشياء    فهرست فرايندهاي حرفه

كاركرد = دسته اي از

فرايندهاي حرفه    فهرست مكانهاي حرفه


گره = مكانهاي اصلي حرفه

مدل سازماني

دارنده    نمودار موجوديت-رابطه

موجوديت = موجوديت كاري

رابطه = قواعد كاري    نمودار گردش فرايند

كاركرد = فرايند كاري

واسط = منابع كاري    شبكة آماد

گره = مكان كاري

اتصال = ارتباط كاري

مدل سيستمی

طراح    مدل داده ها

موجوديت = موجوديت داده اي

رابطه = رابطة داده اي    نمودار گردش داده

كاركرد = كاركرد برنامة

كاربردي

واسط = ديد كاربر    معماري توزيع سامانه ها

گره = كاركرد(پردازنده، ذخيره،

...)

اتصال = ويژگي هاي اتصال

مدل فناوري

سازنده    طراحي داده ها

موجوديت = سطر

رابطه = كليد    نمودار ساختار

كاركرد = كاركرد رايانه اي

واسط = قالب ابزار/صفحه    معماري سامانه

گره =

سخت افزار/سامانه/نرم افزار

اتصال = توصيفات اتصال

مؤلفه ها

همکار    توصيف تعاريف

داده ها

موجوديت = فيلد

رابطه= آدرس    برنامه

كاركرد = عبارت زبان

واسط = بلوك كنترل    معماري شبكه

گره = آدرس

اتصال = پروتكل

سامانه در حال كار    داده    كار    شبكه

جدول3- چارچوب  ISA, شکل اوليه چارچوب زکمن بود.



در شكل دادن به اين چارچوب، دو ايدة اساسي دخيل است:

1.    سطر ها كه نمايانگر ديدگاه هاي متفاوتي است كه سهامداران مختلف در سازمان، نسبت به محصولات معماري دارند.

2.    ستون ها كه توصيفات متفاوتي از يك محصول مشابه را از جنبه هاي مختلف، موجب مي شوند.

اين نوع خاص از تقسيم بندي كه به جرأت مي توان آن را مختص زكمن دانست، از يك سو، به خوبي مدلهاي موجود در سطرهاي متوالي را به گونه اي منظم در معرض جزئيات بيشتر قرار مي دهد و از سوي ديگر ديدگاه هر يك از سهامداران را به مدلهايي مي شكند (از طريق ستون ها) كه هيچ نوع همپوشاني با هم ندارند. مفهوم هر يك از سطرهاي چارچوب ISA به شرح زير است:

 .1 حوزه:

خلاصه اي سطح بالا از اندازه، شكل، آرايش فيزيكي و منظور اصلي از سازمان را تصوير مي كند. اين سطر، ديدگاه برنامه ريز يا سرمايه گذاري است كه قصد دارد، هزينه و عملكرد كسب وكار يا ساز مان مورد نظر خود را تخمين بزند .اعضاي هيئت مديره، سهامداران يا اعضاي هيئت امنا نمونه هايي از افراد داراي اين ديدگاه هستند . تقريبًا همة اطلاعاتي كه در اين سطر مي آيند، به صورت متن آزاد است.

2. مدل سازمان يا حرفه:

ديدگاه صاحبان كسب وكار را نشان مي دهد . اين صاحبان كساني هستند كه به طور مستمر با حرفه درگير هستند . كارمندان (مديران سطح بالا و مياني و مجريان با اهميت)  داراي چنين ديدگاهي هستند . آنچه در اين سطر قرار مي گيرد همان چيزي است كه به عنوان مدل كسب و كار مي شناسيم.

3. مدل سامانه ها:

نتيجة كار تحليل گراني است كه با بررسي سازمان و كسب وكار آن (در سطر قبل)، معماري سامانه هاي اطلاعاتي سازمان را (توسط طراحان) استخراج نموده اند. لذا مي توان گفت اين سطر، نشاندهندة ديدگاه تحليلگران و طراحان سطح بالاست. بايد توجه كرد كه جزئيات طراحي در اين سطر نمايش داده نمي شود . آنچه در اين سطر وجود دارد چيزي شبيه به طرح كلان سامانه هاي اطلاعاتي است.

4. مدل فناوري: 

معماري تهيه شده براي آنكه تحقق يابد، نياز دارد، توسط فناوري پشتيباني شود . در اين سطر است كه استانداردهاي پياده سازي سامانه ها، برگزيده مي شوند. طرح جامع سامانه هاي اطلاعاتي با ارائة استانداردها و فناوري ها در اينجا تكميل مي شود و سامانه هاي معين شده مي توانند از سوي سازمان به مناقصه گذارده شوند . درقياس با مهندسي نرم افزار، اين سطر شامل طراحي تفصيلي سامانه ها مي شود.

5. مؤلفه ها:

توسط كساني تهيه مي شود كه به عنوان پيمان كار در اجراي سامانه هاي اطلاعاتي پيش بيني شده در سطر قبل، فعاليت مي كنند . در اينجا بايد معماري سامانه هاي اطلاعاتي، متناسب با فناوري كه از سوي شركت مجري برگزيده شده، تبديل به طراحي سطح پايين شود . اين سطر، به معناي كامل آن به مهندسي نرم افزار مربوط مي شود و افراد سهيم در آن همان كساني هستند كه در نظر عامة مردم به آنها برنامه نويس گفته مي شود (اگرچه بايد دانست چنين پيمان كاري بايد گروهي مركب از همة كارشناسان مهندسي نرم افزار اعم از تحليلگر سامانه، طراح، معمار، برنامه نويس، آزمايشگر و ... داشته باشد).

6. سازمان در حال كار: 

البته اين يك مدل نيست ! اين سطر در بسياري از روشهاي انجام معماري ديده نشده است چرا كه از طريق زبان و نمودار قابل بيان نيست . اگر بخواهيم چيزي را در اين سطر جاي دهيم بايد سازمان واقعي را در آن قرار دهيم ! اين سطر نشان دهندة ديدگاه كاربران سازمان است.


پس از يك پويش عمودي، نوبت به پويش افقي چارچوب ISA مي رسد. در چنين پويشي به بررسي ستونهاي جدول مي پردازيم:

•    داده ها:

هر يك از سطرهاي اين ستون به درك و پردازش داده هاي سازماني مي پردازند. در يك ترتيب افزايشي، جزئيات مدلسازي همراه با پايين رفتن در سطرها، تغيير مي كنند . به گونه اي كه از يك فهرست ساده از اشياء به مدل موجوديتهاي حرفه، مدل معنايي، مدل منطقي، مدل فيزيكي و سرانجام پايگاه داده ها و انباره هاي داده اي واقعي مي رسيم.

•    كاركرد:

سطرهاي موجود در ستون كاركرد، فرايند ترجمة مأموريت سازمان به عمليات جزئي تر لازمة آنرا، تشريح مي كنند . سطر اول فهرستي از مأموريتها، و وظايف كلان سازمان را شامل مي شود . اين فهرست، سپس به مدل فرايندي كسب و كار، معماري سامانه هاي كلان، زيرسامانه ها، مؤلفه ها و سرانجام گردش كار واقعي سامانه ها تبديل مي شود.

•    شبكه:

 اين ستون بر توزيع جغرافيايي فعاليتهاي سازماني متمركز است . فهرست واحدها از نظر پراكندگي جغرافيايي سازمان، معماري آماد  سازماني، مدل استقرار سامانه ها، معماري شبكه، جزئيات آدرس دهي شبكه و شبكة واقعي سازمان، ترتيب افزايش جزئيات در اين ستون را تشكيل مي دهند.

بايد دانست كه ستون ها، مجزا نيستند بلكه اجزاي منطق ي سازندة آن ها داراي ارتباطات معنايي با هم هستند.


در سال 1992 زكمن و سوا ضمن بسط چارچوب  ISA با استفاده از نمودارهاي  مفهومي سعي كردند، چارچوب زكمن را فرمالسازي كنند . اگرچه تلاش آنها در جهت فرمالسازي را نمي توان موفق دانست، اما بسط چارچوب معماري به شش ستون، بسيار مورد توجه قرار گرفت . هرچند هنوز هم تلاشهاي صورت گرفته در حوزة معماري، متدولوژيها و چارچوبهاي ارائه شده عمدتًا به همان سه ستون اول مي پردازند . به عنوان نمونه مي توان به متدولوژيEAP و چارچوب FEAF اشاره كرد. شكل زير سه ستون ديگر چارچوب زكمن را نشان مي دهد . در ادامة اين بخش سه ستون ديگر چارچوب زكمن را تشريح مي كنيم. 



    افراد

عامل و عمل    زمان

زمان و چرخه    انگيزه

هدف و وسيله

حوزه

برنامه ريز    فهرست سازمان ها و

عامل هاي حرفه

عامل = واحد سازماني عمده    فهرست رخدادهاي با

اهميت حرفه

زمان= رخداد مهم حرفه اي    فهرست اهداف و راهبردها

هدف/ وسيله = هدف اصلي

حرفه/ عامل كليدي موفقيت

مدل

 سازماني

دارنده    ساختار سازماني

عامل = واحد سازماني

عمل = محصول كاري    زمان بندي كلان

زمان = رخداد حرفه اي

چرخه = چرخة حرفه    طرح كسب و كار

هدف = مقصود حرفه اي

وسيله = راهبرد حرفه اي

مدل

 سيستمی

طراح    معماري واسط انساني

عامل = نقش

عمل = محصول    ساختار پردازشي

زمان = رخداد سامانه اي

چرخه = چرخة پردازشي    معماري دانش

هدف = شرط

وسيله = گزينه

مدل

 فناوري

سازنده    واسط انسان/فناوري

عامل = كاربر

عمل = كار    ساختار كنترل

زمان = اجرا

چرخه = چرخة مؤلفه    طراحي دانش

هدف = شرط

وسيله = فعاليت

مؤلفه ها

همکار    معماري امنيت

عامل = شناسه

عمل = تراكنش    تعريف زمان بندي

زمان = وقفه

چرخه = چرخة ماشين    تعريف دانش

هدف = زيرشرط

وسيله = گام

سامانه در حال كار    سازمان    زمان بندي    راهبرد

جدول4 -سه ستوني كه در مقالة دوم زكمن به چارچوب اضافه شدند.


•    افراد:

 ستون چهارم شرح مي دهد كه چه كساني در حرفه درگير هستند . اين ستون به ويژه از نظر امنيت، حائز اهميت است . ترتيب افزايش جزئيات فني به قرار زير است: فهرستي از واحدهاي سازماني، نقش ها، تخصص ها و مسئوليت هاي درگير در حرفه، نگاشت اين فهرست بر وظايف و تعاملات سازماني لازم، تعاملات افراد با سامانه هاي كلان، واسط هاي كاربري، مؤلفه هاي لازم براي تهية واسط ها و سرانجام واسط كابري در حال تعامل.

•    زمان:

 ستون پنجم، تأثير زمان را بر سازمان، شرح مي دهد . فهرستي از رخدادها و زمانهاي مهم، زمانبندي كسب و كار، نمودارهاي توالي و ترتيب عمليات، ترسيم توالي عمليات ميان زير سامانه ها، ميان مؤلفه ها و زمان بندي واقعي كار در سازمان، ترتيب افزايش جزئي نگري در اين ستون را نشان مي دهند.

•    انگيزه:

 اين ستون بر ترجمة اهداف و راهبردهاي حرفه به نتايج و ابزارهاي خاص متمركز مي باشد و مي تواند براي دربرگيري همة محدوديتهايي كه بر تلاشهاي سازماني اعمال مي شوند، گسترش يابد. در اين ستون به ترتيب، فهرست يا درختواره اي از اهداف و راهبردها، مدل قواعد كاري (مثلا درخت تصميم گيري)،ترجمة محدوديتهاي حرفه اي به سامانه اي، بسط قواعد در سطح زير سامانه ها، مؤلفه ها و اعمال قواعد بر روال فعاليتها شرح داده مي شوند.


چارچوب زكمن، تنها يك جدول ناشي از تركيب تعدادي سطر و ستون نيست . اين چارچوب، ضمنًا از تعدادي قاعده تبعيت مي كند كه آن را قادر مي سازند، توانايي خود را نشان دهد. اين قواعد عبارتند از:


1.  ستونها داراي ترتيب نيستند.  برخلاف سطرها كه رعايت ترتيب آنها حائز اهميت است، در مورد ستونها چنين چيزي صادق نيست (همانطور كه مي بينيد، در فهرست كردن اسامي سطرها از شماره گذاري استفاده شده است در حاليكه به عمد براي ستونها از چنين روشي استفاده نكرده ايم.) اين قاعده، تلويحا به اين معني است كه نمي توان بدون داشتن سطر بالاتر به توليد سطر پايين تر پرداخت. اما در مورد ستونها، چنين چيزي نيست . به عبارت ديگر در زمان تعيين عرض و عمق معماري، از عرض معماري مي توان به دلخواه كم كرد اما در مورد عمق، فقط مي توان از  سطرهاي پايينتر صرف نظر كرد. 

2. هر ستون، يك مدل پايه اي ساده دارد . همة ستونها از يك مدل پايه اي پيروي مي كنند. اين مدل متشكل از دو عنصر موجوديت و رابطه است كه يك مدل معنايي موجوديت- رابطه  را تشكيل مي دهند . شكل هاي بالا به وضوح  نشان مي دهد كه مفاد اين عناصر براي هر يك از سلولها چه مي تواند باشد . اين مدل، يك فرامدل عام ناميده مي شود. چراكه اولا براي همة ستونها يكسان است (عام) و ثانيا مدل مدلسازي سازماني محسوب مي شود (فرامدل) .

3. مدل پاية هر ستون بايد يكتا باشد . عناصر ذكر شده براي مدل سادة پاية ذكر شده در قاعدة قبل، در هر ستون، منحصر به همان ستون هستند . اين قاعده به خوبي تضمين كنندة عدم وجود افزونگي در چارچوب است . مثلا عنصر موجوديت در ستون داده ها خاص همان ستون است و در ستونهاي ديگري مفهومي ندارد.

4. هر سطر نمايانگر يك ديدگاه مجزا و يكتاست. اين قاعده، تضمين مي كند كه عناصر سطر قبل بدون دليل در سطر بعد تكرار نشوند . به عبارت بهتر، با توجه به تغيير ديدگاه نسبت به سطر قبل، مفهوم و كاربري عناصر در سطر جديد، دچار تغيير مي شود.

5.  هر سلول، يكتاست. اين قاعده با توجه به يكتايي سطر و ستون، بديهي به نظر مي رسد.

6. تركيب يا اجتماع همة مدلهاي سلولي در يك سطر، منجر به مدل كاملي از ديدگاه همان سطر مي شود . رعايت اين قاعده تضمين مي كند كه با اضافه كردن ستون هاي جديد، مدلي از ديدگاه ديگر به مجموعة مدلهاي هر سطر اضافه نشود . به علاوه بيان مي كند كه در زمان اعمال تغييرات در مدل هر سلول، از طريق وفاداري به ديدگاه سطر جاري، وابستگي هاي ميان سلولهاي يك سطر، جامعيت خود را حفظ كنند.

7. منطق چارچوب، بازگشتي است . اين جملة جالب به اين معني است كه هر چيزي را مي توان از طريق اين چارچوب، توصيف كرد . تنها شرطي كه وجود دارد آن است كه صاحبي، طراحي، سازنده اي و ... داشته باشد (كه معمولا همة اشياء به ويژه آنها كه ساختة دست بشرند دارند.) اين حرف كه در نوع خود بهترين راه حل ممكن براي تزريق انعطاف پذيري به چارچوب است به اين معني است كه هر سلولي به خودي خود مي تواند يك چارچوب زكمن باشد . همچنين به اين معني است كه حتي خود چارچوب را مي توان با خودش، توصيف كرد.


اين قواعد هفت گانه تضمين مي كنند كه به اهداف متعالي معماري دست يابيد . به عبارت بهتر، تنها در صورتي مي توان متدولوژي موفقي مبتني بر چارچوب زكمن داشت كه قواعد فوق را رعايت كرده با شد. انعطاف، عدم افزونگي، هم سويي سازمان وسامانه و ساير مزاياي معماري تنها با استفاده از چارچوب، حاصل نمي شوند بلكه لازم است در زمان معماري قواعد حاكم بر چارچوب نيز، حفظ شوند.

3-3- بررسي سطرها و ستون ها در چارچوب زكمن


سطر يك چارچوب، به حوزة مورد معماري مي پردازد . به عبارت بهتر مي توان گفت اين همان تعريف سازمان است كه به زبان چارچوب زكمن بيان شده است . از سوي ديگر، محتواي سلول هاي سطر اول، به معناي واقعي كلمه، مدل نيستند بلكه همة سلول ها فهرستي متني از تعاريف مرتبط با ستون آن سلول هستند . به اين ترتيب مي توان چنين گفت كه اين سطر در عمل، حاوي هيچ مدلي نيست و تنها از متن آزاد تشكيل شده است . سطر اول را به نام مضمون معماري مي شناسند.

سطر دو چارچوب، مشخصا حوزة تأثيرگذاري مدلسازي كسب و كار است . به اين ترتيب اين سطر در حوزة پاسخ مورد نظر ما قرار مي گيرد . در مورد مدلسازي كسب و كار در گذشته روش هاي متعددي ابداع شده اند كه البته عمدتًا بر مدلسازي فرايند متمركز بوده اند.

سطر سه چارچوب، نگاشت نيازمنديهاي كسب و كار به سامانه هاي اطلاعاتي لازم براي پشتيباني آنهاست . به عبارت بهتر، اين سطر محل اعمال طراحي سامانه هاي اطلاعاتي است. اين طراحي يك طراحي سطح بالاست كه منجر به پيدايش معماري نرم افزار مي شود . 

سطر چهار چارچوب, در واقع يك طراحي وابسته به فناوري را ارئه مي كند و تنها در صورت انتخاب يك فناوري مشخص مي توان طراحي كلي سطر قبل را به طراحي تفصيلي اين سطر تبديل كرد.

سطر پنج چارچوب مي تواند به نوعي مدلسازي شود اما خارج از مضمون معماري است. تقريبا همة صاحبنظران، پرداختن به اين سطر را در حوزة مسئوليت شركت هاي همكار و نه شركت تهيه كنندة معماري دانسته اند . اگرچه بايد دانست كه محصولات اين سطر نيز بهتر است تحت هدايت معمار تهيه شوند.

سطر شش جايي است كه سازمان واقعي قرار دارد . چيزي كه به هيچ وجه مدل نيست، بلكه يك واقعيت عيني است.  بسياري اين سطر را حتي بخشي از چارچوب زكمن نيز به حساب نمي آورند.

ستون اول محل تأثيرگذاري مدل هاي داده اي است . اگرچه از ديدگاه علم كامپيوتر،در نهايت، بايد همه چيز قابل تبديل به داده باشد اما منظور از داده ها در اين ستون، موجوديت هاي اطلاعاتي است كه براي كسب وكار سازمان حائز اهميت هستند . موجوديت ها عمومًا آن دسته از عناصر اطلاعاتي هستند كه قادر به انجام هيچ كاري نيستند و بيشتر توسط عوامل ديگر دستكاري مي شوند.

ستون دوم چارچوب به كاركرد و وظيفه مندي سازمان مي پردازد . به طور طبيعي انتظار مي رود كه در اين ستون، نحوة عمل سازمان در قبال وظايف مختلف شرح داده شود . از آنجا كه چنين عملكردي بايد به منظور انجام يك وظيفه صورت پذيرد، لازم است، شكست فرايندي سازمان نيز مشخص باشد . البته با توجه به قاعدة وجود يك مدل سادة پايه براي هر سلول، اينكه بتوان در سطر دوم به هر دو مورد (شكست فرايندي و شرح عملكرد) به صورت توأمان پرداخت تا حدودي در پردة ابهام قرار دارد . شايد بتوان شكست فرايندي را در سطر اول ذكر كرد . اين امكان نيز با فرض متني بودن سطر اول تا حدودي متناقض مي نماياند .

ستون سوم كه تحت عنوان عمومي شبكه شناخته مي شود در واقع توصيف كاملي از استقرار شبكة آماد و پشتيباني سازمان است كه در سطر سوم به استقرار جغرافيايي سامانه هاي اطلاعاتي ترجمه مي شود . مي توان گفت در سطر دوم به چگونگي و وجود ارتباطات اطلاعاتي و عملياتي ميان واحدهاي سازماني داخلي و خارجي و در سطر سوم به عناصر لازم براي تحقق بخشيدن به اين ارتباطات در حوزة سامانه هاي اطلاعاتي مي پردازد.

ستون چهارم به افراد دخيل در حرفة سازمان مي پردازد . اين نقش ها سپس در سطر سوم به كاربران تبديل مي شوند . البته در سطر دوم لازم است نمايش نقش ها به صورت يك ساختار سازماني صورت پذيرد . به عبارت بهتر هم واحدهاي سازماني تابعة هر واحد و هم نقش هاي فعال در آن واحد بايد نمايش داده شوند . بنابراين چنين نمايشي از ساختار سازماني بيشتر به سمت نقش هاي فعال در سازمان گرايش دارد . 

ستون پنجم جايي است كه به زمانبندي فعاليت ها مي پردازد . در سطر دوم زمانبندي كسب وكار و در سطر سوم زمان بندي انجام فعاليت هاي كسب وكار مبتني بر استفاده سامانه ها، صورت مي گيرد . در اين مدل ها، علاوه بر رويدادها، پاسخ ها و زمان هاي تأثيرگذار مسئلة مهم ديگري نيز مورد توجه است كه طول زماني هر فعاليت است.

ستون ششم جايي است كه قواعد حاكم بر كسب وكار و نيز فعاليت سامانه هاي اطلاعاتي وضع مي شوند.

 

3-4- بررسی سلول های چارچوب زکمن


فهرست اشياء حرفه

فهرستي از اشياء (چيزها يا دارائيها) كه سازمان به آنها علاقمند است. اين فهرست در سطح بالايي از تراكم قرار دارد. اين مدل، حوزه يا مرزهاي مدلهاي اشياء مهم براي سازمان (يعني در سطرهاي پايين) را تعريف مي كند.

فهرست فرايندهاي حرفه

فهرستي از فرايندها يا كاركردهاي سازمان يا تبديل وروديها به خروجيها در سازمان. اين فهرست در سطح بالايي از تراكم است. اين مدل، حوزه يا مرزهاي فرايندهايي را كه سازمان انجام مي دهد (يعني در سطرهاي پايينتر)، تعريف مي كند.

فهرست مكانهاي حرفه

فهرستي از مكانهايي كه سازمان در آنها كار مي كند. سطح اين فهرست از نظر تراكم بالا است. اين مدل، حوزه يا مرزهاي مكانهايي را كه به سازمان متصلند (يعني در سطرهاي پايينتر) تعريف مي نمايد.

مدل معنايي

مدلي از اشياء واقعي سازمان (يعني چيزها و دارائيها) كه براي سازمان مهمند. معمولاً مدل معنايي بايد بصورت يك مدل موجوديت/رابطه نمايش داده شود. و بايد در سطحي از تعريف باشد كه مفاهيم (يعني اصطلاحات و واقعيتها) مورد استفاده در راهبردها/اهداف مهم کسب و کار را كه بايد بعداً بصورت قواعد کسب و کار تعريف شوند، بيان كند.

مدل فرايندي حرفه

مدلي از فرايندهاي واقعي کسب و کار  كه سازمان انجام مي دهد، مستقل از هرگونه فرضيات سيستمي يا پياده سازي و محدوديتهاي سازماني. اين مدل مي تواند به صورت مدلي با سبك شيوه هاي ساخت يافته نمايش داده شود كه تبديلات کسب و کار (فرايندها) و ورودي و خروجيهاي آنها را بيان مي كند.

سيستم آمايش حرفه

مدلي از مكانهاي سازمان و اتصالات آنها (يعني صوت، داده ، پست، كاميون، خط آهن، كشتي و غيره). اين مدل مي تواند شامل شناسايي نوع  گره ها مانند شعيه ها، ادارات كل، انبارها و غيره باشد.

مدل منطقي داده ها

مدلي از نمايش منطقي اشياء سازمان كه در مورد آنها، اطلاعاتي چه به صورت خودكار و چه به شكل غير خودكار ثبت مي شود.  اين مدل بايد به صورت يك مدل موجوديت/رابطه با همة صفتها، كليددار و نرمال شده باشد كه بازتابي از محتواي مدل معنايي است

معماري برنامة كاربردي

مدلي از پياده سازي سيستمهاي منطقي (دستي و/يا خودكار) پشتيبان فرايندهاي کسب و کار كه مرزهاي ماشين و انسان را بيان مي كند. اين مدل مي تواند شامل نمايش كنترلها، مكانيسمها ، وروديها و خروجيها به فرايندها/كاركردهاي منطقي سيستم باشد.

معماري استقرار جغرافيايي سيستم

يك مدل منطقي از سيستم آمايش کسب و کار كه انواع منابع سيستمي در گره ها و خطوط (پردازنده ها/سيستمهاي عامل، ابزارهاي ذخيره سازي/DBMSها، ابزارهاي جانبي/گرداننده ها، سيستمهاي عامل خطوط/خط و غيره) را مجسم مي سازد.

مدل دادة فيزيكي

يك نمايش محدود به فناوري يا فيزيكي از اشياء سازمان. سبك نمايش اين مدل بستگي خواهد داشت به فناوري برگزيده براي پياده سازي.  اگر فناوري رابطه اي انتخاب شده است، اين مدل بايد مدلي از ساختاري جدولي مورد نياز براي حمايت از مدل منطقي داده ها در يك مدل به سبك رابطه اي باشد و در نمادگذاري شئ گرا بايد به سبك مدل سلسله مراتب/همبستگي كلاسها باشد.

طراحي سيستم

از نظز فني اين بايد يك طراحي باشد نه يك مدل. در يك سطح بالا از انتزاع اين مدل بايد يك نمودار ساختاري باشد و در جزئيات بيشتر عبارتهايي به سبك نمودار عمليات كه منجر به پياده سازي سيستمهاي منطقي يا معماري برنامة كاربردي مي شود. در نمادگذاري شئ گرا اين مدل شامل متدها و عينيت بخشيدن به آنها مي شود.

معماري فناوري

تجسم فيزيكي محيط فناوري براي سازمان كه سخت افزار و نرم افزار واقعي شامل سيستم عامل و ميان افزار را در گره ها و خطوط نمايش مي دهد.

تعريف داده ها

«كتابخانه يا دانشنامه»

تعريف همة شئ داده هاي تعريف شده در مدل فيزيكي داده هاست و بايد شامل همة تعاريف دادة مورد نياز براي پياده سازي باشد. 

برنامه ها

«مؤلفه هاي نرم افزاري پشتيبان»

برنامه هاي مشتق شده از توصيفات پياده سازي به سبك شئي يا نموداري. با داشتن طراحي مهندسي مناسب، اين برنامه ها مي توانند به مؤ لفه هاي پيش ساخته تبديل شوند كه ممكن است در بيش از يك پياده سازي يه كار روند.

معماري شبكه

تعاريف خاص آدرس گره ها و شناسة خطوط.

فهرست سازمانهاي مهم براي حرفه

فهرستي از سازمانهايي كه سازمان نسبت به آنها براي كار پاسخگو است (يا برعكس). اين فهرستي است در سطح بالايي از تراكم. اين مدل، حوزه و مرزهاي مدلها (كه در سطرهاي بعدي مي آيند) را تعريف مي كند.

فهرست رويدادهاي مهم براي حرفه

فهرستي از رويدادهايي كه کسب و کار نسبت به زمان به آنها پاسخ مي دهد. اين فهرست حاوي سطح بالايي از تراكم مي باشد. اين فهرست، حوزه و مرزهاي مدلهاي زماني مهم براي سازمان را تعريف مي كند. (مدلهاي سطرهاي بعد)

فهرست اهداف/راهبردها

فهرستي از اهداف، مقاصد، راهبردها، عوامل حياتي موفقيت مهم براي سازمان با توجه به انگيزه ها. اين فهرست سطح بالايي از تراكم دارد. حوزه و مرزهاي مدلها (در سطرهاي بعد) را تعريف مي كند.

مدل گردش كار

مدل واقعي تخصيص مسئوليتها و مشخصات محصولات كاري سازمان. معمولاً تخصيص مسئوليتها با يك نمودار سازماني قابل بيان است اما ساير مستندات پشتيبان، محصولات كاري را توصيف مي كنند. براي آنكه نمودار سازماني كامل باشد بايد محصولات كاري (مربوط به كنترل، هماهنگي و عمليات)به آن ضميمه گردند و تعيين شود كه واحدهاي سازماني مبدأ و مقصد آنها كدامند.

زمانبندي اصلي

مدلي از چرخه هاي کسب و کار شامل يك رخداد آغازگر و زمان سپري شده. دو نماد رايج براي بيان نقاط زماني و طول زمان وجود دارند: نمودارهاي P.E.R.T و Senge يا مدلهاي فكر كردن سيستمها. مدلهاي Senge نسبت به طول و ترتيب چرخة زماني نامحدود هستند.

طرح حرفه

مدلي از راهبردها و مقاصد سازمان  كه منجر به انگيزه هاي پشت عمليات و تصميمات سازمان مي گردند. اگرچه تلاش فراواني متمركز بر نظرية مديريت صورت پذيرفته است، هيچ نماد رايج پذيرفته شده اي براي مفاهيم انگيزه وجود ندارد.

معماري واسط انساني

بيان سيستمهاي منطقي گردش كار كه توصيف نقشها و دسته هاي پاسخگو را در بر مي گيرد: مديريت، مجريان، دانشورزان، مهندسي، بازاريابي و غيره. همچنين توصيف منطقي محصولات كاري را در بر مي گيرد. (مانند صوت، متن، گرافيك، تصوير و غيره)

ساختار فرايندي

شرح نقاط زماني (يعني رويدادهاي سيستمي) و طول زمان (يعني چرخه هاي فرايندي) سيستمهاي منطقي. اين مدل رخدادهاي سيستم را كه انتقال از يك حالت مجاز (يعني يك نقطة زماني) به ديگري را راه اندازي مي كنند و رفتار آن چرخة انتقال را تشريح مي كند. اين مدل، بصورت يك نمودار تاريخچة حيات موجوديت (متدولوژي SSADM) يا يك نمودار حالت Harel (شئ گرا)  بيان مي گردد. شبكه هاي پتري نيز براي بيان جنبه هاي ترتيب زماني استفاده مي شوند.

قواعد حرفه

مدلي منطقي از قواعد حرفة سازمان به زبان هدف و محدوديت. هيچ نماد رايج پذيرفته شده اي در حال حاضر براي قواعد کسب و کار موجود نيست.

معماري ارائه

اين بيان فيزيكي گردش كار سازمان است شامل ويژگيهاي افراد خاص و نيازمنديهاي كاري آنها و قالب ارائة محصولات كاري.

ساختار كنترلي

بيان فيزيكي رخدادهاي سيستم و چرخه هاي فرايندي فيزيكي كه بصورت ساختار كنترلي كه «كنترل» را از يك پيمانة فرايندي به ديگري ارسال مي نمايد.

طراحي قاعده

اين يك مشخصة فيزيكي از قواعد کسب و کار است. قواعد در حال حاضر پياده سازي نشده اند بنابراين، اساساً بصورت انتخابي در مدلهاي داده اي نمايش داده مي شوند بصورت كد رويه يا توصيف سياست. فناوريهاي «موتور تداخل» وجود دارند كه امكان بيان قواعد را مستقل از داده و منطق مي دهند.

معماري امنيتي

مشخصة خارج از مضمون گردش كار بايد شناخت اشخاصي باشد كه به سيستم دسترسي دارند و كار يا شغلي كه آنها براي آن مجاز شمرده مي شوند.

تعريف زماني

تعريف وقفه ها و چرخه هاي ماشين.

مشخصات قاعده

اين توصيف خارج از مضمون قواعد کسب و کار خواهد بود.


I BUILT MY SITE FOR FREE USING